شراب سرخ پارت ۷۸
شراب سرخ پارت ۷۸
#red_wine🍷 #red_wine🍷
اسلاید دوم رو اول نگاه کنید بعد
با حرف یونگی از حالت هجومی کناره گیری کردم و چشمانم درخشید..کم مونده بود تا به او برسم .. کم مونده بود تا او را دوباره در آغوشم بگیرم فشارش دهم.. کم مونده بود تا دوباره بوسه به شراب سرخاش بزنم.
احمقانه بود اما خوشحال بودم که جئون ان گوشی را به ا.ت داده بود..
رو به جئون غریدم: یالا چرا معطلی تمام مشخصات مبایل رو بهش بده..
همگی فورا دست بکار شدند ...
با نشستن هوسوک پشت مانیتور فهمیدم اوهم مانند یونگی نخبه ای در این کار است..
با همکاری هوسوک و یونگی و تق تق صدای کیبورد نور امید در دل همه مان زنده شد..
جئون تمامی مشخصات را به هوسوک و یونگی میداد..
با جیمین تمام افراد را اماده کردیم ..
و نامجون به همکاری جین با هم خشاب های اسلحه را پر میکردند..
بعد تکمیلی تمام کار ها و آماده باش شدن.. به اتاقی که یونگی و هوسوک بودند برگشتیم..
چشمانم به سوی یونگی بود..
الان فقط او بود که میتوانست مژدگانی را به من دهد..
این دیگر تاوان کدوم کارم بود ..
من چطور اینقدر ناتوان شده بودم که نمیتونستم حتی زنم را پیدا کنم..
من چطور...
با صدای خنده هوسوک از سرزنش خودم دست کشیدم و به او و یونگی که میخندیدن چشم دوختم..
یونگی: سیگنال گوشی ا.ت رو ردیابی کردیم کیم..ما بالاخره جای ا.ت رو پیدا کردیم.
همگی به سمت یونگی و جئون رفتیم..
لوکیشن مکانی که ا.ت درونش بود در دست جئون بود و داشت مکان ا.ت را بررسی میکرد.
جئون به سویم برگشت و گفت: ا.ت توی یک کارخونه متروکهاست ..
نامجون با روحیه خیلی قوی ای گفت: یالا اقایون ا.ت منتظرمونه...
اسلاید دوم کلیپ این بخش هست
شرطا ۳۴ لایک و ۲۰ کام
بچه ها کلی بگم خدمتتون که من پارت های زیادی میزارم و هر وقت شرطا میرسه براتون آپ میکنم من خودم فیک های چندین فیک نویس رو خوندم ولی این طوری سرخ پست نمیکنن نهایتش ۴ یا ۵ پارت میزارن و حمایت هاشون فوق العاده بالا هست . اگه میخوایید منم یکی یکی بزارم یا اصلا از فیک خوشتون نمیاد دیگه نزارم . و این رو هم بگم خدمتتون شرط هایی که میگم مخصوصا شرطای لایک ها برای تمامی پارت ها هست وقتی دارید میخونید همه رو لایک کنید و هر پارت نظرتون در موردش توی کامنت ها بگید
.
مثلا الان به نظرتون ات رو پیدا میکنن یا میکشنش ؟؟؟
یا اصلا ته ته میمیره ؟
راستی میدونستین امروز تولد کیه ؟
#red_wine🍷 #red_wine🍷
اسلاید دوم رو اول نگاه کنید بعد
با حرف یونگی از حالت هجومی کناره گیری کردم و چشمانم درخشید..کم مونده بود تا به او برسم .. کم مونده بود تا او را دوباره در آغوشم بگیرم فشارش دهم.. کم مونده بود تا دوباره بوسه به شراب سرخاش بزنم.
احمقانه بود اما خوشحال بودم که جئون ان گوشی را به ا.ت داده بود..
رو به جئون غریدم: یالا چرا معطلی تمام مشخصات مبایل رو بهش بده..
همگی فورا دست بکار شدند ...
با نشستن هوسوک پشت مانیتور فهمیدم اوهم مانند یونگی نخبه ای در این کار است..
با همکاری هوسوک و یونگی و تق تق صدای کیبورد نور امید در دل همه مان زنده شد..
جئون تمامی مشخصات را به هوسوک و یونگی میداد..
با جیمین تمام افراد را اماده کردیم ..
و نامجون به همکاری جین با هم خشاب های اسلحه را پر میکردند..
بعد تکمیلی تمام کار ها و آماده باش شدن.. به اتاقی که یونگی و هوسوک بودند برگشتیم..
چشمانم به سوی یونگی بود..
الان فقط او بود که میتوانست مژدگانی را به من دهد..
این دیگر تاوان کدوم کارم بود ..
من چطور اینقدر ناتوان شده بودم که نمیتونستم حتی زنم را پیدا کنم..
من چطور...
با صدای خنده هوسوک از سرزنش خودم دست کشیدم و به او و یونگی که میخندیدن چشم دوختم..
یونگی: سیگنال گوشی ا.ت رو ردیابی کردیم کیم..ما بالاخره جای ا.ت رو پیدا کردیم.
همگی به سمت یونگی و جئون رفتیم..
لوکیشن مکانی که ا.ت درونش بود در دست جئون بود و داشت مکان ا.ت را بررسی میکرد.
جئون به سویم برگشت و گفت: ا.ت توی یک کارخونه متروکهاست ..
نامجون با روحیه خیلی قوی ای گفت: یالا اقایون ا.ت منتظرمونه...
اسلاید دوم کلیپ این بخش هست
شرطا ۳۴ لایک و ۲۰ کام
بچه ها کلی بگم خدمتتون که من پارت های زیادی میزارم و هر وقت شرطا میرسه براتون آپ میکنم من خودم فیک های چندین فیک نویس رو خوندم ولی این طوری سرخ پست نمیکنن نهایتش ۴ یا ۵ پارت میزارن و حمایت هاشون فوق العاده بالا هست . اگه میخوایید منم یکی یکی بزارم یا اصلا از فیک خوشتون نمیاد دیگه نزارم . و این رو هم بگم خدمتتون شرط هایی که میگم مخصوصا شرطای لایک ها برای تمامی پارت ها هست وقتی دارید میخونید همه رو لایک کنید و هر پارت نظرتون در موردش توی کامنت ها بگید
.
مثلا الان به نظرتون ات رو پیدا میکنن یا میکشنش ؟؟؟
یا اصلا ته ته میمیره ؟
راستی میدونستین امروز تولد کیه ؟
۵.۱k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.