فیک
#فیک
روز برفی....
پارت ۷
ویو ا.ت
میکاپ ملایم کردم و لباس پوشیدم و رفتم بیرون از اتاق خوابم
رفتم پیش جین تو آشپز خونه
جین:سلام خوابالو
ا.ت:سلام سوکجینااااا
جین:زهرمار کر شدمممممم
ا.ت:ببخشیدددددددد
جین:گمشوووووووو بروو.ووووو یکی اینو از من دور کنههههههه
رفتم یه قهوه سرد درست کردم و خوردم
که جیمین رو تو حیاط دیدم رفتم پیشش
ویو جیمین
تو فکر به ا.ت بودم اون دختر کیوتی من باید ازش خواستگاری کنم
جیمین: هیییی
ا.ت:سلامممم اوپاااااا
جیمین :سلام جوجه
ا.ت:به چی فکر می کردی اوپا
جیمین: داشتم اممم ام خب من یکی رو....یکی رو...د.د.د.دوست دارم
ا.ت:(حرفی نزد مغز ا.ت:نابود شدم یعنی کی رو دوست داره منو دوست نداره قطعا ازم بدش میاد و باهام ازدواج نمی کنه می خواستم بهش بگم دوسش دارم هی)
ا.ت:ااااووو اون کیه؟(لبخند مصنوعی)
جیمین :یه دختر کیوت و خوردنی من می خوام ازش خواستگاری کنم اما می ترسم دوسم نداشته باشه(سرشو انداخت پایین)
ا.ت:من می شناسمشش؟
جیمین:آره
ا.ت:شت
جیمین:چیشدش
ا.ت:کی می خوای ازش خواستگاری کنی ؟
جیمین:امشب
ا.ت:اوک(مغز ا.ت لعنت بهت کسی که می خوای با جیمین باشی)
ادامه دارد.....
روز برفی....
پارت ۷
ویو ا.ت
میکاپ ملایم کردم و لباس پوشیدم و رفتم بیرون از اتاق خوابم
رفتم پیش جین تو آشپز خونه
جین:سلام خوابالو
ا.ت:سلام سوکجینااااا
جین:زهرمار کر شدمممممم
ا.ت:ببخشیدددددددد
جین:گمشوووووووو بروو.ووووو یکی اینو از من دور کنههههههه
رفتم یه قهوه سرد درست کردم و خوردم
که جیمین رو تو حیاط دیدم رفتم پیشش
ویو جیمین
تو فکر به ا.ت بودم اون دختر کیوتی من باید ازش خواستگاری کنم
جیمین: هیییی
ا.ت:سلامممم اوپاااااا
جیمین :سلام جوجه
ا.ت:به چی فکر می کردی اوپا
جیمین: داشتم اممم ام خب من یکی رو....یکی رو...د.د.د.دوست دارم
ا.ت:(حرفی نزد مغز ا.ت:نابود شدم یعنی کی رو دوست داره منو دوست نداره قطعا ازم بدش میاد و باهام ازدواج نمی کنه می خواستم بهش بگم دوسش دارم هی)
ا.ت:ااااووو اون کیه؟(لبخند مصنوعی)
جیمین :یه دختر کیوت و خوردنی من می خوام ازش خواستگاری کنم اما می ترسم دوسم نداشته باشه(سرشو انداخت پایین)
ا.ت:من می شناسمشش؟
جیمین:آره
ا.ت:شت
جیمین:چیشدش
ا.ت:کی می خوای ازش خواستگاری کنی ؟
جیمین:امشب
ا.ت:اوک(مغز ا.ت لعنت بهت کسی که می خوای با جیمین باشی)
ادامه دارد.....
۱.۳k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.