عشقـ/مـافیایی
پارت نوزدهم
جیمین:میشه با من اخلاقت بهتر شه
ا.ت:فعلا به این وضعیت عادت نکردم بعدشم فقط چند ماهه:)
جیمین:شاید فقط...عاره راست میگی
ا.ت:خب بریم بچه ها منتظرمونن
جیمین:اوکی
*پایین رفتن پله ها
کوک:ولی اینا خیلی بهم میان(آروم)
تهیونگ:عاره خیلی(آروم)
جین:چی اونجا پچ پچ میکنین(آروم)
کوک:میگم که...اومدن اومدن
ا.ت:ببخشید...درباره فلش بود
تهیونگ:عیب نداره
جیمین:شما چرا چیزی نخوردین
ا.ت:راست میگه همه چی دست نخورده اس
جین:ما فقط اومدیم شما دو زوجه عاشقو ببینیم...نیومدیم که غارت کنیم...!
گونه هام قرمز شد و سرم و انداختم پایین
جیمین:ممنونم بازم بیاین ا.ت خیلی خوشحال شد
کوک:فعلا که آب شد
همه خندیدن که من اون یکی لنگه ی دمپاییمو پرت کردم سمته کوک
خورد تو سینه اش
جین:یااااا لازم به خشونت نیست
ا.ت:اتفاقا کمم هست
جین:بچه ها بیاین بریم ا.ت اعصبانی شد
تهیونگ:موافقم هیونگ
کوک:دو زوجه عاشق هو هوووو(همونطوری رفت بیرون)
ا.ت:از جونت سیر شدییییی؟
جیمین:یااا چاگیا آروم باش
برگشتم سمتش
ا.ت:چ...چاگیا؟
تهیونگ:برین بیرون بدویین(آروم)
ا.ت:نخیر جنازه اتون بیرون میره
کوک:یااا ا.ت چت شده فقط یه کلمه بود
ا.ت:راس میگی...خب حالا برین بیرون
تهیونگ:باشه باشه
*بستن در
ا.ت:یا جیمین این چه حرفی بود
جیمین:از دهنم پرید
ا.ت:مطمئن باشم؟
جیمین:عاره
ا.ت:چون فقط چند ماه با همیم...بیا...بیا زیاد بهم دیگه...دل نبندیم...چون...جدا شدنی واقعا سخته...!
جیمین:فقط چند ماه...فقط چند ماه...فقط...(آروم و حرصی)
ا.ت:یااا جیمینا چی شده من نمیفهمم چرا اعصبانی شدی آروم باش
انگار کنترلشو از دست داده بود
خیره به یه جا بود و پوست دستشو با ناخونش خراش مینداخت
دیدم هرکاری میکنم جواب نمیده که یهو لبامو گذاشتم رو لباش که چشماش تو حدقه چرخید
از جدا شدم
ا.ت:ببخشید ولی خب...از کنترل خارج شده بودی نمفهمیدی چیزی مجبور بودم
جیمین:نه اتفاقا خوشمم اومد
ا.ت:ها؟
جیمین:هیچی
ولی میشه دوباره این کلمه فقط چند ماه و نگی
ا.ت:باشه...؟!
هی به چی نگا میکنی رو صورتم چیزی هست
جیمین:نه فقط خیلی خوشگلی...
جیمین:میشه با من اخلاقت بهتر شه
ا.ت:فعلا به این وضعیت عادت نکردم بعدشم فقط چند ماهه:)
جیمین:شاید فقط...عاره راست میگی
ا.ت:خب بریم بچه ها منتظرمونن
جیمین:اوکی
*پایین رفتن پله ها
کوک:ولی اینا خیلی بهم میان(آروم)
تهیونگ:عاره خیلی(آروم)
جین:چی اونجا پچ پچ میکنین(آروم)
کوک:میگم که...اومدن اومدن
ا.ت:ببخشید...درباره فلش بود
تهیونگ:عیب نداره
جیمین:شما چرا چیزی نخوردین
ا.ت:راست میگه همه چی دست نخورده اس
جین:ما فقط اومدیم شما دو زوجه عاشقو ببینیم...نیومدیم که غارت کنیم...!
گونه هام قرمز شد و سرم و انداختم پایین
جیمین:ممنونم بازم بیاین ا.ت خیلی خوشحال شد
کوک:فعلا که آب شد
همه خندیدن که من اون یکی لنگه ی دمپاییمو پرت کردم سمته کوک
خورد تو سینه اش
جین:یااااا لازم به خشونت نیست
ا.ت:اتفاقا کمم هست
جین:بچه ها بیاین بریم ا.ت اعصبانی شد
تهیونگ:موافقم هیونگ
کوک:دو زوجه عاشق هو هوووو(همونطوری رفت بیرون)
ا.ت:از جونت سیر شدییییی؟
جیمین:یااا چاگیا آروم باش
برگشتم سمتش
ا.ت:چ...چاگیا؟
تهیونگ:برین بیرون بدویین(آروم)
ا.ت:نخیر جنازه اتون بیرون میره
کوک:یااا ا.ت چت شده فقط یه کلمه بود
ا.ت:راس میگی...خب حالا برین بیرون
تهیونگ:باشه باشه
*بستن در
ا.ت:یا جیمین این چه حرفی بود
جیمین:از دهنم پرید
ا.ت:مطمئن باشم؟
جیمین:عاره
ا.ت:چون فقط چند ماه با همیم...بیا...بیا زیاد بهم دیگه...دل نبندیم...چون...جدا شدنی واقعا سخته...!
جیمین:فقط چند ماه...فقط چند ماه...فقط...(آروم و حرصی)
ا.ت:یااا جیمینا چی شده من نمیفهمم چرا اعصبانی شدی آروم باش
انگار کنترلشو از دست داده بود
خیره به یه جا بود و پوست دستشو با ناخونش خراش مینداخت
دیدم هرکاری میکنم جواب نمیده که یهو لبامو گذاشتم رو لباش که چشماش تو حدقه چرخید
از جدا شدم
ا.ت:ببخشید ولی خب...از کنترل خارج شده بودی نمفهمیدی چیزی مجبور بودم
جیمین:نه اتفاقا خوشمم اومد
ا.ت:ها؟
جیمین:هیچی
ولی میشه دوباره این کلمه فقط چند ماه و نگی
ا.ت:باشه...؟!
هی به چی نگا میکنی رو صورتم چیزی هست
جیمین:نه فقط خیلی خوشگلی...
۲۹.۷k
۲۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.