نه قهرمان
نه قهرمان
پارت ۱۸
یک هفته گذشت ..توی این یه هفته خیلی چیزا تغییر کرده بود مادر و برادر میا توی یه خونه ی جدا زندگی میکردن و پدرش تو زندان بود همچنین جولیا ..ولی تا الان یه قضیه هست که هیچکس اونو نمیدونه..اون شب چی شد؟چه اتفاقی افتاد که جولیا و بنگچان دنبال انتقام از میا بودن؟
باید بریم درست یک سال پیش :
______________________☆_________________________________
■13فوریه {سال ۲۰۲۰}ساعت:۱۸:۳۰ دقیقه ■
جولیا:میگم عزیزم این خوبه؟میخوام برای امشب بپوشم
بنگچان:عالیه ..همینو بپوش
جولیا:باشه
《ویو جولیا》
همه چیز خوب بود لباسمو پوشیدم و بعد از یک ساعت به خونه ی پدر و مادر بنگچان رفتیم..خانواده های ما با هم فامیل بودن یعنی در اصل ما دختر عمو و پسر عمو بودیم..
پیاده شدیم و تا خواستیم قدمی برداریم خونه منفجر شد..نفهمیدم چی شد...کی آتیش گرفت؟چه کسی داشت باهام حرف میزد..زمان برام متوقف شد..خونواده هامون ..داشتن توی آتیش میسوختن..ولی یه کسی از اونجا رد شد درست از بالای پشت بوم..کمی دقت کردم..شبیه اون دختره میا بود که مثلا قهرمان شهره..ولی من ازش خوشم میومد..کار اون بود؟
ادامه دارد.....
پارت ۱۸
یک هفته گذشت ..توی این یه هفته خیلی چیزا تغییر کرده بود مادر و برادر میا توی یه خونه ی جدا زندگی میکردن و پدرش تو زندان بود همچنین جولیا ..ولی تا الان یه قضیه هست که هیچکس اونو نمیدونه..اون شب چی شد؟چه اتفاقی افتاد که جولیا و بنگچان دنبال انتقام از میا بودن؟
باید بریم درست یک سال پیش :
______________________☆_________________________________
■13فوریه {سال ۲۰۲۰}ساعت:۱۸:۳۰ دقیقه ■
جولیا:میگم عزیزم این خوبه؟میخوام برای امشب بپوشم
بنگچان:عالیه ..همینو بپوش
جولیا:باشه
《ویو جولیا》
همه چیز خوب بود لباسمو پوشیدم و بعد از یک ساعت به خونه ی پدر و مادر بنگچان رفتیم..خانواده های ما با هم فامیل بودن یعنی در اصل ما دختر عمو و پسر عمو بودیم..
پیاده شدیم و تا خواستیم قدمی برداریم خونه منفجر شد..نفهمیدم چی شد...کی آتیش گرفت؟چه کسی داشت باهام حرف میزد..زمان برام متوقف شد..خونواده هامون ..داشتن توی آتیش میسوختن..ولی یه کسی از اونجا رد شد درست از بالای پشت بوم..کمی دقت کردم..شبیه اون دختره میا بود که مثلا قهرمان شهره..ولی من ازش خوشم میومد..کار اون بود؟
ادامه دارد.....
- ۳.۵k
- ۲۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط