نه قهرمان
نه قهرمان
پارت ۱۶
ویو میا :
برگشتم....دیدم خود عوضی اش هست که با عصبانیت میاد سمت ما ( منظور پدرش است )
پدر میا : تو اینجا چه غلطی میکنه
میا : من باید اینو بپرسم تو اینجا چیکار میکنی اومدی مطمئن بشی مرده ؟
پدر میا : دختره هرزه درست صحبت کن با پدرت
میا : ههه پدر آره تو راست میگی
ویو میا :
تا خواست چیزی بگه دکتر از اتاق اومد بیرون با بچه ها و مامانم رفتیم پیش دکتر
الا : آقای دکتر حالش چطوره ؟
دکتر : خداروشکر خطر رفع شد و عمل موفقیت آمیز بود ولی محظ اطمینان باید چند روز پیش ما باشند
پدر میا : چی چقدر سگ جون بود ( آروم )
ویو میا : از این حرفش خیلی عصبانی شدم و یکی محکم زدم تو گوشش طوری که افتاد زمین و گفتم :
حرف دهنتو بفهم عوضی شانس آوردی رفیقم زنده موند و گرنه همینجا میکشتمت
ادمین : بچه ها سریع اومدند پیش میا و پدرش و پسرا پدر میا رو بلند کردند الا و مادر میا کیا رو گرفتند پدر میا خون کنار لبشو پاک کرد و گفت : دختره هرزه
میا : دلت یه سیلی دیگه میخواد
پرستار : آروم باشید اینجا بیمارستانه
نامجون : چشم ببخشید بچه ها آروم باشید الان از اینجا درمون میکنند
میا : اوکی من آرومم
کوک : جناب پارک ( بابای میا ) همراه ما بیا
پدر میا : اونوقت برای چی ؟
میا: ( خیلی عصبانی بود ولی چیزی نگفت )
کوک: به جرم حمله به دو نفر پلیس ها بیرون از بیمارستان هستند و شمارو بازداشت میکنند پس همراه ما بیاید
پدر میا : چی این ناعادلانه است
نامجون : تو دادگاه معلوم میشه حالا هم همراه ما بیایید
ادمین : پسرا پرد میا بردند بیرون و تحویل پلیس ها دادند و میا و الا و مادر میا توی بیمارستان بودند و رفتند تو اتاقی که مایک و داداش میا بودند و
ادامه دارد.....
پارت ۱۶
ویو میا :
برگشتم....دیدم خود عوضی اش هست که با عصبانیت میاد سمت ما ( منظور پدرش است )
پدر میا : تو اینجا چه غلطی میکنه
میا : من باید اینو بپرسم تو اینجا چیکار میکنی اومدی مطمئن بشی مرده ؟
پدر میا : دختره هرزه درست صحبت کن با پدرت
میا : ههه پدر آره تو راست میگی
ویو میا :
تا خواست چیزی بگه دکتر از اتاق اومد بیرون با بچه ها و مامانم رفتیم پیش دکتر
الا : آقای دکتر حالش چطوره ؟
دکتر : خداروشکر خطر رفع شد و عمل موفقیت آمیز بود ولی محظ اطمینان باید چند روز پیش ما باشند
پدر میا : چی چقدر سگ جون بود ( آروم )
ویو میا : از این حرفش خیلی عصبانی شدم و یکی محکم زدم تو گوشش طوری که افتاد زمین و گفتم :
حرف دهنتو بفهم عوضی شانس آوردی رفیقم زنده موند و گرنه همینجا میکشتمت
ادمین : بچه ها سریع اومدند پیش میا و پدرش و پسرا پدر میا رو بلند کردند الا و مادر میا کیا رو گرفتند پدر میا خون کنار لبشو پاک کرد و گفت : دختره هرزه
میا : دلت یه سیلی دیگه میخواد
پرستار : آروم باشید اینجا بیمارستانه
نامجون : چشم ببخشید بچه ها آروم باشید الان از اینجا درمون میکنند
میا : اوکی من آرومم
کوک : جناب پارک ( بابای میا ) همراه ما بیا
پدر میا : اونوقت برای چی ؟
میا: ( خیلی عصبانی بود ولی چیزی نگفت )
کوک: به جرم حمله به دو نفر پلیس ها بیرون از بیمارستان هستند و شمارو بازداشت میکنند پس همراه ما بیاید
پدر میا : چی این ناعادلانه است
نامجون : تو دادگاه معلوم میشه حالا هم همراه ما بیایید
ادمین : پسرا پرد میا بردند بیرون و تحویل پلیس ها دادند و میا و الا و مادر میا توی بیمارستان بودند و رفتند تو اتاقی که مایک و داداش میا بودند و
ادامه دارد.....
- ۴.۷k
- ۱۸ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط