نه قهرمان
نه قهرمان
پارت ۲۰
مادر میا : چی تو اینجا چیکار میکنی ( تعجب فراوان )
میا : فکر کردی من مثل تو آنقدر احمقم که بزارم منو بکشی
سوهان : آبجی اون طوری که فکر میکنی نیست
میا : دهن کثیفتو ببند من همه چیو فهمیدم نمیخواد خودتونو بزنید به اون راه
مادر میا : دختره عوضی با داداشت درست صحبت کن
میا :( یه سیلی محکم یه مادر میا میزنه) جرئت داری یه بار دیگه حرفتو تکرار کن که همینجا خاکت میکنم
سوهان : (تا خواست میا رو بزنه میا سریع سوهان رو میگیره و دستشو میپیچونه و یکی محکم به پهلو اش میزنم طوری که محکم میخوره زمین )
میا : فکر نمیکردم یه همچین اشغال هایی باشید ولی متأسفانه حق با اونی بود که میگفت هیچ چیز از هیچکس بعید نیست
ویو میا : از خونه رفت بیرون و درون محکم بست طوری که در شکست و سوار ماشینش شد و رفت به سمت کافه مورد علاقش و روی یکی از صندلی ها نشست که گارسون اومد سمتش :
چیزی میخورید خانوم ؟
میا : یه کاپوچینو با کیک شکلاتی برام بیارید
گارسون : چشم
گارسون رفت و بعد از چند دقیقه سفارش رو آورد و جلوی میا گذاشت و گفت :
از نوشیدنی تان لذت ببرید
میا :ممنونم
و گارسون رفت و میا رفت توی خودش آنقدری ناراحت بود که میخواست گریه کنه ولی دوست نداشت مردم اشکاشو ببیند پس جلوی اشکاشو گرفت ولی نمیشد که سریع رفت توی دستشویی و اونجا تا میتونست گریه کرد
۵ دقیقه بعد
ویو میا :
تونستم خودمو آروم کنم و صورتمو شستم و یه تینت برداشتم و خیلی کم زدم به لبم و تا خواستم از اونجا بیایم بیرون چند تا دختر جلوم رو گرفتند و
ادامه دارد ......
پارت ۲۰
مادر میا : چی تو اینجا چیکار میکنی ( تعجب فراوان )
میا : فکر کردی من مثل تو آنقدر احمقم که بزارم منو بکشی
سوهان : آبجی اون طوری که فکر میکنی نیست
میا : دهن کثیفتو ببند من همه چیو فهمیدم نمیخواد خودتونو بزنید به اون راه
مادر میا : دختره عوضی با داداشت درست صحبت کن
میا :( یه سیلی محکم یه مادر میا میزنه) جرئت داری یه بار دیگه حرفتو تکرار کن که همینجا خاکت میکنم
سوهان : (تا خواست میا رو بزنه میا سریع سوهان رو میگیره و دستشو میپیچونه و یکی محکم به پهلو اش میزنم طوری که محکم میخوره زمین )
میا : فکر نمیکردم یه همچین اشغال هایی باشید ولی متأسفانه حق با اونی بود که میگفت هیچ چیز از هیچکس بعید نیست
ویو میا : از خونه رفت بیرون و درون محکم بست طوری که در شکست و سوار ماشینش شد و رفت به سمت کافه مورد علاقش و روی یکی از صندلی ها نشست که گارسون اومد سمتش :
چیزی میخورید خانوم ؟
میا : یه کاپوچینو با کیک شکلاتی برام بیارید
گارسون : چشم
گارسون رفت و بعد از چند دقیقه سفارش رو آورد و جلوی میا گذاشت و گفت :
از نوشیدنی تان لذت ببرید
میا :ممنونم
و گارسون رفت و میا رفت توی خودش آنقدری ناراحت بود که میخواست گریه کنه ولی دوست نداشت مردم اشکاشو ببیند پس جلوی اشکاشو گرفت ولی نمیشد که سریع رفت توی دستشویی و اونجا تا میتونست گریه کرد
۵ دقیقه بعد
ویو میا :
تونستم خودمو آروم کنم و صورتمو شستم و یه تینت برداشتم و خیلی کم زدم به لبم و تا خواستم از اونجا بیایم بیرون چند تا دختر جلوم رو گرفتند و
ادامه دارد ......
- ۳.۳k
- ۲۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط