Love with die
Love with die
Part ۱۹
جیهوپ: حالا چه جوری میخوایید بزرگشون کنید
کوک: کاشکی بچه های آرومی باشن😂
ا/ت: پوزخند* کاشکی
نامجون: به نظرت بچه ترکیب تو و ا/ت چی میتونه بشه؟😂
کوک: میگم دیگه..کاشکی
ا/ت: ولی احتمالا بشه
لیا: ولی همون اول ماه بیا تو بیمارستان بستری شو چون برات فوق العاده سخت میشه با این شکم تکون بخوری
ا/ت: از سختیش نمیترسم از درد زایمان میترسم
لیا: اونکه طبیعی هست ولی سزارین آسونه
ا/ت: میدونم..ولی
کوک: پیشونیش رو بوسیدم* با همدیگه از پسش برمیایم
لیا: آقای جئون بچمو با بچه هات تنها نزاری ها بری بیرون به بهونه کار وگرنه خفتت میکنم مگر اینکه من بیام
کوک: خودم میدونم🤨
جیمین و ته: ماهم میایم کمک
ا/ت: حالا بزارید بدنیا بیان😂
جین: برات کلی غذا میارم
ا/ت: دیگه مادر شوهر نیازی ندارم😂
ادمین: راستی مامان و بابای کوک و ا/ت دیگه حضور ندارن( از این فصل)
شوگا: به همشون فحش یاد میدم
ا/ت: خیلی تکون میخورن😫 احساس میکنم دارن کشتی میگیرن
کوک: یا خدا بگیر دراز بکش روی کاناپه خوابوندمش
*
لیا: تعیین جنسیت گرفتم...الان ماه هفتمشونه..و
....
*دو ماه بعد*
اسم های بچه ها به ترتیب بدنیا اومدن: سول..جونگ یول..یونا..یورا
راوی
وقتی بدنیا اومدن یونا و یورا رو به سرعت به بخش منتقل کردن که بزارنشون تو دستگاه و ده روز باید میموندن اونجا دوماه بعدش که چهار ماه شون شد هروز توی خونه سروصدا وجود داشت یکی گریع میکرد یکی میخندید یکی سر وصدا میکرد و یکی بقیع رو میزد
**
کوک: خسته شدممم
ته: کوکک یونا گریع میکنه
کوک: آروم کردن یونا
جیهوپ: ا/تتت جونگ یول ریددد
ا/ت: شتت..اومدم*
جین: کوککک یورا هم گریه میکنه
کوک: اومدم اومدم
یونگی: درحال یاد دادن فحش به سول*
ا/ت: شوگاااا!
یونگی: چیع؟😂
ا/ت: اینیکی مودبه تو یکی دیگه خرابش نکن
یونگی: باشه باشه
نامجون: جونگ یول رو بده به من برو به یونا شیر بده..شیر میخواد
ا/ت: اهوم..ته و جیمین واسع بچه ها شیر درست میکنید..من به یونا و جونگ یول شیر بدم؟
جیمین: کدومش واسه یورا و سوله؟
ا/ت: زرد و بنفش
ته: اوکی
Part ۱۹
جیهوپ: حالا چه جوری میخوایید بزرگشون کنید
کوک: کاشکی بچه های آرومی باشن😂
ا/ت: پوزخند* کاشکی
نامجون: به نظرت بچه ترکیب تو و ا/ت چی میتونه بشه؟😂
کوک: میگم دیگه..کاشکی
ا/ت: ولی احتمالا بشه
لیا: ولی همون اول ماه بیا تو بیمارستان بستری شو چون برات فوق العاده سخت میشه با این شکم تکون بخوری
ا/ت: از سختیش نمیترسم از درد زایمان میترسم
لیا: اونکه طبیعی هست ولی سزارین آسونه
ا/ت: میدونم..ولی
کوک: پیشونیش رو بوسیدم* با همدیگه از پسش برمیایم
لیا: آقای جئون بچمو با بچه هات تنها نزاری ها بری بیرون به بهونه کار وگرنه خفتت میکنم مگر اینکه من بیام
کوک: خودم میدونم🤨
جیمین و ته: ماهم میایم کمک
ا/ت: حالا بزارید بدنیا بیان😂
جین: برات کلی غذا میارم
ا/ت: دیگه مادر شوهر نیازی ندارم😂
ادمین: راستی مامان و بابای کوک و ا/ت دیگه حضور ندارن( از این فصل)
شوگا: به همشون فحش یاد میدم
ا/ت: خیلی تکون میخورن😫 احساس میکنم دارن کشتی میگیرن
کوک: یا خدا بگیر دراز بکش روی کاناپه خوابوندمش
*
لیا: تعیین جنسیت گرفتم...الان ماه هفتمشونه..و
....
*دو ماه بعد*
اسم های بچه ها به ترتیب بدنیا اومدن: سول..جونگ یول..یونا..یورا
راوی
وقتی بدنیا اومدن یونا و یورا رو به سرعت به بخش منتقل کردن که بزارنشون تو دستگاه و ده روز باید میموندن اونجا دوماه بعدش که چهار ماه شون شد هروز توی خونه سروصدا وجود داشت یکی گریع میکرد یکی میخندید یکی سر وصدا میکرد و یکی بقیع رو میزد
**
کوک: خسته شدممم
ته: کوکک یونا گریع میکنه
کوک: آروم کردن یونا
جیهوپ: ا/تتت جونگ یول ریددد
ا/ت: شتت..اومدم*
جین: کوککک یورا هم گریه میکنه
کوک: اومدم اومدم
یونگی: درحال یاد دادن فحش به سول*
ا/ت: شوگاااا!
یونگی: چیع؟😂
ا/ت: اینیکی مودبه تو یکی دیگه خرابش نکن
یونگی: باشه باشه
نامجون: جونگ یول رو بده به من برو به یونا شیر بده..شیر میخواد
ا/ت: اهوم..ته و جیمین واسع بچه ها شیر درست میکنید..من به یونا و جونگ یول شیر بدم؟
جیمین: کدومش واسه یورا و سوله؟
ا/ت: زرد و بنفش
ته: اوکی
- ۱۷.۰k
- ۲۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط