Love with die
Love with die
Part ۱۷
کوک: ا/ت بشین خسته میشی
ا/ت: اهوم
نامجون: کوک الان بهترین موقعیته که قدرتو به بقیه نشون بدی بکهیون تو رو ببینه شاخ درمیارع
کوک: آخه باید مراقب ا/ت باشم
ا/ت: تو کارتو بکن به من نگاه نکن فوقش اینکه به لیا زنگ میزنم
*
کوک: یک سوال..حست راجب اینکه من مافیا بودم و هستم چیع؟
ا/ت: به من مربوط نیستش.. یکی ازشغلها ته که توش موفقی و من عاشقت شدم که تا تهش باهات باشم
کوک: گونش رو بوسیدم* مرسی قشنگم زود برمیگردم
ا/ت: اهوم :)
کوک: آجوما ا/ت رو به تو میسپارما..
ا/ت: نخیرم..الان خیر سرم میخوام برم بخوابم بعدش کتاب بخونم
کوک: آفرین..خداحافظ*(بوس پروازی)
ا/ت: بروو ( خنده)..به لیا زنگ زدم*.. حالا میتونی بیای مطمعنی آخرشع؟
*
لیا: ببین این سومی خیلی دیر شروع کرده به تشکیل شدن با اینکه مشکلی نداره و به ترتیبه مراحل تشکیلش ولی اونوقت ده روز باید به تاریخ زایمانت اضافه بشه چون اون یکیشون کع تشکیل شد اونیکی لحظه آخر یکی دیگه داد بیرون و اون سومی هم اگه اینطوری شده باشع..یعنی..تو الان چهار قلوی تکمیل شدع داری..یعنی سومی هم یکی دیگه داده و تمام و اون چهارمی تکمیل شده..یک چیز دیگه تی هم هستش اینکه وقتی بدنیا اومدن یک چند روزی باید مهمون بیمارستان باشن چوم نمیتونیم جون دونفر دیگه رو به خطر بندازیم و وقتی بدنیا اومدن یک سومی و چهارمی یه ده روزی مهمون ما میشن..میدونم عجیبه ولی شده دیگه ( ا/ت هاج واج نگاه میکرد)
ا/ت:چهار قلو دارم..بگو یک دفعه بمیرم دیگه..شت بمیری جونگ کوک آخه با اون بدن فلجش..چه جوری؟.. اصلا...چهار قلو آخه؟
لیا:😂 بشین..بشین
کوک: حالا بیا و به کوک بگو
ا/ت: من سزارین میکنما
لیا: معلومه که سزارین میکنی تو نکنی من بلاخره بدنیاشون میارم ...درضمن طبیعی مال قدیما بوده و هم جون مادر رو به خطر مینداخت هم بچه معلوم نبود چه مامایی میومد، ریسکش خیلی بالابود بنابرین معلومه که سزارین میکنی
Part ۱۷
کوک: ا/ت بشین خسته میشی
ا/ت: اهوم
نامجون: کوک الان بهترین موقعیته که قدرتو به بقیه نشون بدی بکهیون تو رو ببینه شاخ درمیارع
کوک: آخه باید مراقب ا/ت باشم
ا/ت: تو کارتو بکن به من نگاه نکن فوقش اینکه به لیا زنگ میزنم
*
کوک: یک سوال..حست راجب اینکه من مافیا بودم و هستم چیع؟
ا/ت: به من مربوط نیستش.. یکی ازشغلها ته که توش موفقی و من عاشقت شدم که تا تهش باهات باشم
کوک: گونش رو بوسیدم* مرسی قشنگم زود برمیگردم
ا/ت: اهوم :)
کوک: آجوما ا/ت رو به تو میسپارما..
ا/ت: نخیرم..الان خیر سرم میخوام برم بخوابم بعدش کتاب بخونم
کوک: آفرین..خداحافظ*(بوس پروازی)
ا/ت: بروو ( خنده)..به لیا زنگ زدم*.. حالا میتونی بیای مطمعنی آخرشع؟
*
لیا: ببین این سومی خیلی دیر شروع کرده به تشکیل شدن با اینکه مشکلی نداره و به ترتیبه مراحل تشکیلش ولی اونوقت ده روز باید به تاریخ زایمانت اضافه بشه چون اون یکیشون کع تشکیل شد اونیکی لحظه آخر یکی دیگه داد بیرون و اون سومی هم اگه اینطوری شده باشع..یعنی..تو الان چهار قلوی تکمیل شدع داری..یعنی سومی هم یکی دیگه داده و تمام و اون چهارمی تکمیل شده..یک چیز دیگه تی هم هستش اینکه وقتی بدنیا اومدن یک چند روزی باید مهمون بیمارستان باشن چوم نمیتونیم جون دونفر دیگه رو به خطر بندازیم و وقتی بدنیا اومدن یک سومی و چهارمی یه ده روزی مهمون ما میشن..میدونم عجیبه ولی شده دیگه ( ا/ت هاج واج نگاه میکرد)
ا/ت:چهار قلو دارم..بگو یک دفعه بمیرم دیگه..شت بمیری جونگ کوک آخه با اون بدن فلجش..چه جوری؟.. اصلا...چهار قلو آخه؟
لیا:😂 بشین..بشین
کوک: حالا بیا و به کوک بگو
ا/ت: من سزارین میکنما
لیا: معلومه که سزارین میکنی تو نکنی من بلاخره بدنیاشون میارم ...درضمن طبیعی مال قدیما بوده و هم جون مادر رو به خطر مینداخت هم بچه معلوم نبود چه مامایی میومد، ریسکش خیلی بالابود بنابرین معلومه که سزارین میکنی
- ۱۳.۶k
- ۲۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط