Part

Part9
دختر خونده مستر لی
.
.
ویو ا.ت
.
نزاشتم حرف بزنه پریدم تو بغلش بیچاره شوکه شده بود
.
+ چ..چ...چیشده؟! تو که از من متنفر بودی!
_ (سکوت)
.
ویو کوک
.
یعنی آجوما جادوش کرده؟! از خودم جداش کردم
.
+ تو...تو خوبی؟
_ اوم چرا نباشم
+ آخه م...من
نزاشت حرفم تموم شه که لبشو چسبوند به لبم ازم جدا شد
_ هیشش دیگه مهم نیست
دستمو دور کمرش حلقه کردم و بوسیدمش
+ دلم تنگ شده بود برات بیب
_ خب پس (دستشو دور گردنش حلقه کرد) انگار یکی اینجا به من نیاز داره
.
خیلی عوض شده بود یعنی انقد اون منو دوست داشت؟
.
ویو ا.ت
.
تصمیم گرفته بودم از دلش درارم و مثل اینکه جواب داد
تو فکر بود و داشت بهم نگا می‌کرد دستمو از دور گردنش روی صورتش گذاشتمو لبم رو به لبش چسبوندم اولین بار بود اینکار رو خودم می‌کنم ولی انگار کوک راضی بود
بعد چند دقیقه ازم جدا شد
.
+ به عشقت شک دارم
_ هوم؟
+ تو منو ترک می‌کنی
_ نه
+ چرا می‌کنی
_ گفتم که نه می‌نویسم امضاشم می‌کنم
+ چه مصمم (پوزخند)
.
.
.
خب شرایط
نداره اینو مفتی میزارم
ولی آدم باشه لایک کن
دیدگاه ها (۲)

Part10دختر خونده مستر لی..ویو کوک.هنوز ولی بهش شک داشتم تو ف...

Part11دختر خونده مستر لی.._ خیلی چیرا رو از من نمی‌دونی دارل...

اصکی نرو سر می‌خوری می‌یوفتی رو دستم حوصله فلج داری ندارم

I hate every little thing you wanna do🤙🏻And it is a Big prob...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط