ﺍﯼ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺷﺎﻧﻪﯼ ﺳﻮﺧﺘﻪﯼ ﮐﻮﯾﺮ ﺑﻪ
ﺭﻭﺳﭙﯽ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺗﻬﺮﺍﻥ !
ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺗﻮ ﺭﺍ، ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻤﯿﺮﯼ،ﺑﻪ ﮔﻮﺭﯼ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺑﺪﻝ ﮐﺮﺩ
ﺑﻠﻨﺪ ﻧﺸﻮ ﺍﺯ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺑﺖ،
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ : ﮔﻮﺭﺕ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﺑﺮﯾﺸﻤﯽ ﺍﺯ
ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺑﺮﯾﺰﻡ !
دیدگاه ها (۵)

هر ساعتم اندرون بجوشد خون راواگاهی نیست مردم بیرون راالا مگر...

مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نوردر زمست...

از بس کتاب در گرو باد داده ایم /امروز خشت میکده ها از کتاب م...

بنا به دلایلی تا الان نمیخواستم درباره شهدای غواص حرفی بزنم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط