هر صبح




هر صبح
آفتاب از نخستین برگ
شناسنامه ے تو
سر مے زند
تقویم زیر پاے #تو
ورق مے خورد ...

#حسین_منزوی
دیدگاه ها (۱)

هـــوای کـوی تو از سر نمی‌رود آریغریب را دل سرگشته با وطن با...

‌به خواب از آن نرود چشم خسته‌ام تا صبحکه همچو مرغ شب افسانه ...

‌#حضرت_حافظصبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورددل شوریده ما را...

امروز صبح ...تو را با هیچ واژہ ے عاشقانہ تڪرارے نخواهم خواند...

پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکستنظاره تو بر همه جان‌ها مبار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط