درد

" درد "

پارت ۱۸

جیمین:اما اینجارو نتونستی...نتونستی به‌ کشتن بدیش!
و قطع کردو گوشیو داد دستم
سولان:جیمین چیشده چرا بهم نمیگی
راهشو کج کرد بره که جلوشو گرفتم
جیمین:چیو میخوای بدونی سولان(داد)
سولان:اروم باش جیمین لطفا...
روشو چرخوند و نفس عمیقی کشید
جیمین:ببین سولان...
من قبول کردم باهات ازدواج کنم
چون قبل از افتادن ا/ت روی تخت بیمارستان بر اثر خودکشی
از شرایطش راضی بودم!
اما الان...
هربار با نگاه به درد توی چشماش لمس دستاش که هیچوقت مثل قبل نمیشن
بیشتر خجالت میکشم فکر کنم دیگه
جوابتو گرفتی...
باز راهشو کج کرد که بره
...
دیدگاه ها (۰)

" درد "پارت ۱۹سولان:کجا میری؟جیمین:برمیگردم...و سواره ماشینش...

" درد "پارت ۲۰ا/ت ویو بعد از چندین ساعت زل زدن به سقف اتاق ...

💢مهم💢 بی‌تی‌اس‌تو‌همه‌رای‌گیریا‌عقبه.... حتما‌رای‌بدین‌بهشون...

" درد "پارت۱۷جیمین:باشهو از اتاق رفت بیرونویوسولانروی صندلی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط