" درد "
" درد "
پارت۱۷
جیمین:باشه
و از اتاق رفت بیرون
ویوسولان
روی صندلی حیاط بیمارستان درحالی که تلفنی با مامان جیمین حرف میزدم نشسته بودم
مامان جیمین:تنهاش نزار برو پیشش
سولان:نمیدونم اون منو نمیخواد...
مامان جیمین:اون الان فقط تورو داره باید بیشتر از همه بهش برسی
با بیرون اومدن جیمین از بیمارستان نگاهم سمتش رفت
سولان:جیمین...
بدو بدو رفتم پیشش که نگاهش بهم بود
سولان:چیشد...
نگاهشو به صفحه ی گوشیم داد
جیمین:کسی پشت خطه سولان؟؟؟؟؟
سولان:عا...ن..نه
جیمین گوشیو ازم قاپید گذاشت دم گوشش
جیمین:مامان(عصبی)
مامان جیمین:عا عا جیمین
جیمین:دیگه چی میخوای هان الان که به خاستت رسیدی راحتش بزار(داد)
مامان جیمین:چیشده پسرم....
سولان:جیمین اروم باش چیشده؟؟
...
پارت۱۷
جیمین:باشه
و از اتاق رفت بیرون
ویوسولان
روی صندلی حیاط بیمارستان درحالی که تلفنی با مامان جیمین حرف میزدم نشسته بودم
مامان جیمین:تنهاش نزار برو پیشش
سولان:نمیدونم اون منو نمیخواد...
مامان جیمین:اون الان فقط تورو داره باید بیشتر از همه بهش برسی
با بیرون اومدن جیمین از بیمارستان نگاهم سمتش رفت
سولان:جیمین...
بدو بدو رفتم پیشش که نگاهش بهم بود
سولان:چیشد...
نگاهشو به صفحه ی گوشیم داد
جیمین:کسی پشت خطه سولان؟؟؟؟؟
سولان:عا...ن..نه
جیمین گوشیو ازم قاپید گذاشت دم گوشش
جیمین:مامان(عصبی)
مامان جیمین:عا عا جیمین
جیمین:دیگه چی میخوای هان الان که به خاستت رسیدی راحتش بزار(داد)
مامان جیمین:چیشده پسرم....
سولان:جیمین اروم باش چیشده؟؟
...
۸.۰k
۱۵ تیر ۱۴۰۲