خاطره بازی
جاتون خالی جشن عقد یکی از دوستان بودیم
پسرم همراهم بود
گوشی را داده بودم دستش تا شلوغ نکنه
پیرمردی سمت راست من نشسته بود و به ما نگاه میکرد
گفت پسرته؟ گفتم بله کوچیک شماست
گفت سلامت باشه
بعد یه آه ریزی کشید و گفت تا کوچیکه حسابی بغلش کن حسابی بوش کن
بچه ها زود بزرگ میشن
دیگه نمیزارن بوسشون کنی
نه هستن که هر روز بتونی بغلشون کنی
اینا برات میشه یه حسرت خیلی بزرگه
پس تا کوچیکن...
یه لحظه حس کردم بغض کرد
خودم جای اون پدر گذاشتم خیلی وحشتناکه که...
راستی شما آخرین باری که پدر و مادرتون بغل کردین و بوسیدن کی بود؟؟
پسرم همراهم بود
گوشی را داده بودم دستش تا شلوغ نکنه
پیرمردی سمت راست من نشسته بود و به ما نگاه میکرد
گفت پسرته؟ گفتم بله کوچیک شماست
گفت سلامت باشه
بعد یه آه ریزی کشید و گفت تا کوچیکه حسابی بغلش کن حسابی بوش کن
بچه ها زود بزرگ میشن
دیگه نمیزارن بوسشون کنی
نه هستن که هر روز بتونی بغلشون کنی
اینا برات میشه یه حسرت خیلی بزرگه
پس تا کوچیکن...
یه لحظه حس کردم بغض کرد
خودم جای اون پدر گذاشتم خیلی وحشتناکه که...
راستی شما آخرین باری که پدر و مادرتون بغل کردین و بوسیدن کی بود؟؟
۱۱.۷k
۰۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.