سلام آقا
سلام آقا
شبتان بخیر... حالا میدانیم که شب مردان خدا روز جهان افروز است... و شب خدا که دیگر جای خود...
اما خب هرچیزی آدابی دارد...
آقا ما فکر میکنیم تب داریم
راستش از اول شیفت هم به فرشته گفته ایم ها...
آدم تب که داشته باشد توی شیفت همه اش سکندری میخورد...
برای همین هم گفتیم دیرتر بنویسیم هذیانات عاشقانه مان کمتر شود...
آقا امروز میخواهیم کمی تخصصی با شما صحبت کنیم جسارتا...
آقا توی آزمایشگاه کالیبراسیون حرف اول را میزند. همه چیز باید کالیبر باشد. صحت عمل دستگاه ها بر یک مبنایی باید سنجیده شوند.
حالا ما یک BT3000 داریم که هر از گاهی میگوید:
Zeroing water
این یعنی آقا باید دستگاه جذب نوری آب مقطر فرد اعلا را صفر بخواند. به دستگاه میگوییم گل پسر، این را صفر بخوان و بقیه را با این مبنا حساب کن. اگر چیزی که باید صفر بخواند، نخواند یعنی از کالیبر خارج شده...
آقا یک extra wash هم داریم. این یعنی شستن عادی کفاف نمیدهد. یک دور مرا با محلولی قویتر باید بشویی...
آقا ما نصف شبی فکر کردیم آن موقع که گل ما را می سرشتید حتما درونمان چنین پیامهایی تعبیه کرده اید... نکرده اید؟
مثلا هر وقت از کالیبر خارج میشویم یک چیزی پیش بیاید که بفهمیم مبنایمان غلط است. داریم کج می رویم...
یا وقتی زیاد درگیر دنیا میشویم پیغامی بدهید که فلانی جان! از این استغفارهای دم دستی جوابگو نیست... خودت را باید جور دیگری پاک کنی...
حتما هست آقا...
وقتی یک مهندس دو کلاس سواد دار به عقلش رسیده توی دستگاه ما این اخطارها را کار بگذارد شما که علم مطلقید که جای خود دارید... منتها ما خودمان توی شلوغی شیفت، یا تنبلی یا عجله گاهی پیام را پاک میکنیم و به کارمان ادامه میدهیم...
شاید که نه... حتما توی زندگی هم هر زمان خیلی محاسباتمان غلط شده یعنی یک جا پیام اخطاری را رد کرده ایم و به کارمان ادامه داده ایم دیگر...
حالا اینها که گفتیم نمیدانیم اثرات تب است، اثرات مباحثه قبل خواب است، اثر خبر باز شدن راه عشق(کربلا) است یا شیفت شب نمیدانیم...
اما خب گفتیم بگوییم دیگر...
و اما عشق...
آقا دلتنگی امان میبردها... اصلا عشق از آن معجونهایی است که میتواند کل دستگاه وجود آدم را تغییر دهد. شاید عشق همان آب مقطری است که دوبار تقطیر است... خالص خالص خالص...
برای همین نسبت به ناخالصیهای دنیا خیلی حساس است...
و آدم عاشق حساسترین میشود...
و این است که عاشق که باشی مبنایت هم فرق میکند...
آقا مخلص کلام... عاشق حتی صفرش هم با صفر بقیه فرق دارد...
#من_نوشت:
زیادش رفته و #کمش_مونده
#او_نویسی:
آقا اجازه ما دلمان تنگ میشود
در کوچه ای که با خفقان رنگ میشود
#الکی_مثلا:
جهنم خدا جهنم فراق است... بهشتش را نمیدانم
شبتان بخیر... حالا میدانیم که شب مردان خدا روز جهان افروز است... و شب خدا که دیگر جای خود...
اما خب هرچیزی آدابی دارد...
آقا ما فکر میکنیم تب داریم
راستش از اول شیفت هم به فرشته گفته ایم ها...
آدم تب که داشته باشد توی شیفت همه اش سکندری میخورد...
برای همین هم گفتیم دیرتر بنویسیم هذیانات عاشقانه مان کمتر شود...
آقا امروز میخواهیم کمی تخصصی با شما صحبت کنیم جسارتا...
آقا توی آزمایشگاه کالیبراسیون حرف اول را میزند. همه چیز باید کالیبر باشد. صحت عمل دستگاه ها بر یک مبنایی باید سنجیده شوند.
حالا ما یک BT3000 داریم که هر از گاهی میگوید:
Zeroing water
این یعنی آقا باید دستگاه جذب نوری آب مقطر فرد اعلا را صفر بخواند. به دستگاه میگوییم گل پسر، این را صفر بخوان و بقیه را با این مبنا حساب کن. اگر چیزی که باید صفر بخواند، نخواند یعنی از کالیبر خارج شده...
آقا یک extra wash هم داریم. این یعنی شستن عادی کفاف نمیدهد. یک دور مرا با محلولی قویتر باید بشویی...
آقا ما نصف شبی فکر کردیم آن موقع که گل ما را می سرشتید حتما درونمان چنین پیامهایی تعبیه کرده اید... نکرده اید؟
مثلا هر وقت از کالیبر خارج میشویم یک چیزی پیش بیاید که بفهمیم مبنایمان غلط است. داریم کج می رویم...
یا وقتی زیاد درگیر دنیا میشویم پیغامی بدهید که فلانی جان! از این استغفارهای دم دستی جوابگو نیست... خودت را باید جور دیگری پاک کنی...
حتما هست آقا...
وقتی یک مهندس دو کلاس سواد دار به عقلش رسیده توی دستگاه ما این اخطارها را کار بگذارد شما که علم مطلقید که جای خود دارید... منتها ما خودمان توی شلوغی شیفت، یا تنبلی یا عجله گاهی پیام را پاک میکنیم و به کارمان ادامه میدهیم...
شاید که نه... حتما توی زندگی هم هر زمان خیلی محاسباتمان غلط شده یعنی یک جا پیام اخطاری را رد کرده ایم و به کارمان ادامه داده ایم دیگر...
حالا اینها که گفتیم نمیدانیم اثرات تب است، اثرات مباحثه قبل خواب است، اثر خبر باز شدن راه عشق(کربلا) است یا شیفت شب نمیدانیم...
اما خب گفتیم بگوییم دیگر...
و اما عشق...
آقا دلتنگی امان میبردها... اصلا عشق از آن معجونهایی است که میتواند کل دستگاه وجود آدم را تغییر دهد. شاید عشق همان آب مقطری است که دوبار تقطیر است... خالص خالص خالص...
برای همین نسبت به ناخالصیهای دنیا خیلی حساس است...
و آدم عاشق حساسترین میشود...
و این است که عاشق که باشی مبنایت هم فرق میکند...
آقا مخلص کلام... عاشق حتی صفرش هم با صفر بقیه فرق دارد...
#من_نوشت:
زیادش رفته و #کمش_مونده
#او_نویسی:
آقا اجازه ما دلمان تنگ میشود
در کوچه ای که با خفقان رنگ میشود
#الکی_مثلا:
جهنم خدا جهنم فراق است... بهشتش را نمیدانم
۴.۱k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.