همیشه مردی را دوست داشتم که زن بودن را بفهمد

همیشه مردی را دوست داشتم که زن بودن را بفهمد ...
تا بتوانم
در کنارش با خیال راحت دختر بمانم
و بدون ترس پا به زنانگیم بگذارم ...
همیشه مردی را دوست داشتم
که قوی تر از مشغله هایش باشد ...
آنقدر قوی که چیزی جز جسمم را دوست بدارد !
مردی که گریه کند
بخندد
مردی که مرد باشد !
مرد بماند .
کسی که روحش را در دستانم بگذارد
و با امنیت تمام " آقا " صدایش بزنم
که عشق نه برای من تکراری شود ،
نه برای او.
همیشه دوست داشتم
عاشق مردی شوم که من را بفهمد .
خطوط روحم را بشناسد ،
خط قرمز هایم را رد نکند
و به تمام آنچه هستم
و می خواهم باشم احترام بگذارد.
کسی که بتوانم
بدون لحظه ایی تردید تمام وجودم را به لبخندش ببخشم.
مردی که وفا را بلد باشد
مسئولیت قلبی را که عاشق می کند ،
حرفی را که می زند
بر عهده بگیرد !
شاید برای همین ،
سال های سال است
که تنهایی عاشقی می کنم ...
تنهایی قدم می زنم
چون همیشه دوست داشتم
عاشق یک مرد بشوم... #ساینا_سلمانی

‎‌‌‌‌‎‌‌
دیدگاه ها (۴)

ماله کشی برای رامبد جوان به سبک ژوله: “اگر از جایی که به دنی...

سلام جانم،خوبی؟چند روزیه که جوابم رو ندادی و دلواپست شدم.میگ...

ماله کشی برای رامبد جوان به سبک ژوله: “اگر از جایی که به دنی...

شکار رامبد جوان و نگار جواهریان در کانادا+ فک کنم یه دو قلو ...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

مَرد دو لایندر خانه می‌مانداما دلش را جای دیگری پرتاب میکند....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط