بیب من برمیگردم

بیب من برمیگردم
پارت : 86

چی درست میشنیدم بهم گف گمشم برم
یهو داد و بیداد لیا سر گرفت اشکام همینجوری می‌ریخت و به لیا نگاه میکردم
که تهیونگ از مچ دستم محکم گرفت و در خونشو باز کرد و منو هول داد و بلند گفت
_ مگه نگفتم گمشی هااا برو دیگه این طرفا پیدات نشه چون هیچکدوممون نمیخوایم قیافه نحستو ببینیم
+ باشه میرم اما هروقت پشیمون شدی دنبالم نگرد من میرم برای همیشه از زندگیتون
_ برو نه من پشیمون میشم نه کس دیگه
و در رو محکم بست اشکامو به ارومی پاک کردم و راه افتادم
نمیدونستم کجا برم اما یجایی اومد تو ذهنم معلومه قبرستون
سمت قبرستون راه افتادم
بعد صد ها قدم بلاخره رسیدم با نور گوشیم دنبال قبر مادر بزرگم گشتم و پیداش کردم
نشستم پیش قبرش هنوز نور گرفته بودم که گوشیم خواموش شد
گوشیمو گذاشتم تو جیبم و دستی به قبر کشیدم
+ سلام مادر بزرگ خوبی
گریه هام پایان نداشت
+ مامانی میبینی جامعه چقد بد داره باهام تا میکنه تا کی باید این بدبختی رو تحمل کنم سخته مامان سخت دارم اذیت میشم
سرد بود اما قبل از اینکه دعوا بشه تو خونه تهیونگ لباس مجلسیمو با تیشرت و شلوارک تهیونگ عوض کرده بودم و از سرما میلرزیدم
دیدگاه ها (۰)

بیب من برمیگردمپارت: 87پیش قبر مامان بزرگ یه درخت بود به اون...

بچه ها من یه کانال تو روبیکا زدم و میخوام هر روز اونجا فعالی...

بیب من برمیگردمپارت : 85وقتی رفتیم داخل همه جمع بودن و داشتن...

بیب من برمیگردمپارت : 84تهیونگ اومده بود دنبالمون تو ماشین ک...

پارت ششم

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط