ارمی فداکار
ارمی فداکار
پارت ۲۱
از دید یونجی :
من : ک...کجا ؟
یونگی : بهت میگم
من با کنجکاوی گفتم : خب می...شه الان ب..بگین؟
یونگی : میریم دفتر من
از پله ها بالا رفتیم و در اتاق اولی باز کرد رفت تو
یونگی : بیا تو
رفتم تو که با یک اتاق با تم سفید و کرم مواجه شدم
فک میکردم تمش مشکی باشه اما به هر حال اتاق قشنگیه
یونگی : نمیخوای بشینی ؟
من نشستم و گفتم : با من کار داشتی
یونگی اومد پیشم و کنارم نشست
من : با من کاری داشتین ؟
یونگی : من میخوام روی آهنگم کار کنم و میخوام بهم کمک کنی
من خیلی خوشحال شدم که میتونستم توی یکی از کار های یونگی شریک بشم
قبلا خودم برای خودم اهنگ مینوشتم ولی کسی نمیدونه البته که کسی رو هم ندارم فقد هانوله که منظورم اینه هانول نمیدونه
من : از اونجایی که قبلا اهنگ می نوشتم میتونم یه کمک هایی بکنم
یونگی : اهنگ مینویسی ؟
من : قبلا ولی هنوزم دارمشون
یونگی : چه سبک هایی ؟
من : خب رپ و ووکال ( بچه ها منظورم از ووکال قسمت اهنگ هایی که جونگ کوک میخونه یا تهیونگ میخونه )
یونگی : خب خیلی خوبه
من : اوه نه زیادم خوب نیستم
یونگی : یادت باشه اهنگاتو بدی بخونم
من تعجب کردم و کمی استرس گرفتم
من : ا...اوه نه زیادم خوب نیس در حدی نیس که....
نذاشت ادامه بدم و گفت : مهم نیس که خوبه یا بد فقد میخوام بخونم بعد من میگم خوبه یا نه هوم ؟
واایی از همین حالا استرس گرفتم چی میخواد نظر بده
دو ساعت بعد :
من : خب اوووممم میتونی جانمی بگی ااامممم قلبمی اینطوری بهتر میشه
یونگی : اوه اره راست میگی
تق تق تق ( در زدن )
یونگی : بیا تو
جیمین : هیونگ وقته رفتنه
جیمین تا نگاهش به من خورد ، گفت : عه تو هم اینجایی فک میکردم رفتی بیرون کمپانی
من : نه من به یونگی شی کمک کردم درباره آهنگش
جیمین : مگه میتونی اهنگ بسازی ؟
یونگی : بعدا در مورد اینا صحبت میکنیم الان بقیه منتظرن
جیمین : اوه راست میگه بریم
از اون دفتر اومدیم بیرون که رو بهشون گفتم : اومم شما برین من باید چمدونم رو از دفتر پی دی نیم بردارم
به زمین نگاه میکردم و اصلا بهشون نگاه نمیکردم
اَه همش تقصیر هانوله خیلی زشته که با چمدون اومدم چیش
وقتی ببینمش باید بزنمش
جیمین با مهربونی گفت : خب باهم میریم
من هول شدم و گفتم : چ...چی نه نه نمیخواد شما با من بیایین زحمتتون میشه من خودم میرم
یونگی : زحمت چیه ماهم میایم
من : نه نه خواهش میکنم این شکلی راحت ترم
یونگی : اوکی اگه اینطوری راحتی باشه
من : مرسی
بالاخره بعد از راضی شدنشون رفتم سمت اتاق پی دی نیم
دلیا اینکه نمیخواستن همراهم بیان این بود که نمیخواستم چیزی از صحبت من با پی دی نیم با خبر بشن
در زدم و با شنیدن بیا تو در رو باز کردم
من : ببخشید پی دی نیم میخواستم چمدونم رو بردارم
ادامش در پست بعدی
پارت ۲۱
از دید یونجی :
من : ک...کجا ؟
یونگی : بهت میگم
من با کنجکاوی گفتم : خب می...شه الان ب..بگین؟
یونگی : میریم دفتر من
از پله ها بالا رفتیم و در اتاق اولی باز کرد رفت تو
یونگی : بیا تو
رفتم تو که با یک اتاق با تم سفید و کرم مواجه شدم
فک میکردم تمش مشکی باشه اما به هر حال اتاق قشنگیه
یونگی : نمیخوای بشینی ؟
من نشستم و گفتم : با من کار داشتی
یونگی اومد پیشم و کنارم نشست
من : با من کاری داشتین ؟
یونگی : من میخوام روی آهنگم کار کنم و میخوام بهم کمک کنی
من خیلی خوشحال شدم که میتونستم توی یکی از کار های یونگی شریک بشم
قبلا خودم برای خودم اهنگ مینوشتم ولی کسی نمیدونه البته که کسی رو هم ندارم فقد هانوله که منظورم اینه هانول نمیدونه
من : از اونجایی که قبلا اهنگ می نوشتم میتونم یه کمک هایی بکنم
یونگی : اهنگ مینویسی ؟
من : قبلا ولی هنوزم دارمشون
یونگی : چه سبک هایی ؟
من : خب رپ و ووکال ( بچه ها منظورم از ووکال قسمت اهنگ هایی که جونگ کوک میخونه یا تهیونگ میخونه )
یونگی : خب خیلی خوبه
من : اوه نه زیادم خوب نیستم
یونگی : یادت باشه اهنگاتو بدی بخونم
من تعجب کردم و کمی استرس گرفتم
من : ا...اوه نه زیادم خوب نیس در حدی نیس که....
نذاشت ادامه بدم و گفت : مهم نیس که خوبه یا بد فقد میخوام بخونم بعد من میگم خوبه یا نه هوم ؟
واایی از همین حالا استرس گرفتم چی میخواد نظر بده
دو ساعت بعد :
من : خب اوووممم میتونی جانمی بگی ااامممم قلبمی اینطوری بهتر میشه
یونگی : اوه اره راست میگی
تق تق تق ( در زدن )
یونگی : بیا تو
جیمین : هیونگ وقته رفتنه
جیمین تا نگاهش به من خورد ، گفت : عه تو هم اینجایی فک میکردم رفتی بیرون کمپانی
من : نه من به یونگی شی کمک کردم درباره آهنگش
جیمین : مگه میتونی اهنگ بسازی ؟
یونگی : بعدا در مورد اینا صحبت میکنیم الان بقیه منتظرن
جیمین : اوه راست میگه بریم
از اون دفتر اومدیم بیرون که رو بهشون گفتم : اومم شما برین من باید چمدونم رو از دفتر پی دی نیم بردارم
به زمین نگاه میکردم و اصلا بهشون نگاه نمیکردم
اَه همش تقصیر هانوله خیلی زشته که با چمدون اومدم چیش
وقتی ببینمش باید بزنمش
جیمین با مهربونی گفت : خب باهم میریم
من هول شدم و گفتم : چ...چی نه نه نمیخواد شما با من بیایین زحمتتون میشه من خودم میرم
یونگی : زحمت چیه ماهم میایم
من : نه نه خواهش میکنم این شکلی راحت ترم
یونگی : اوکی اگه اینطوری راحتی باشه
من : مرسی
بالاخره بعد از راضی شدنشون رفتم سمت اتاق پی دی نیم
دلیا اینکه نمیخواستن همراهم بیان این بود که نمیخواستم چیزی از صحبت من با پی دی نیم با خبر بشن
در زدم و با شنیدن بیا تو در رو باز کردم
من : ببخشید پی دی نیم میخواستم چمدونم رو بردارم
ادامش در پست بعدی
- ۱.۴k
- ۲۹ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط