love or friend
love or friend
part17
گوشیم پیام اومد
تیهونگ: اماده ای
وایی یادم رفت
بهش پیام دادم
ا/ت: ببخشید تهیونگی بزار یه وقت دیگه میرا اومده فردا هم صبح با میرا میرم دانشگاه
میرا: ا/ت عکسی از گووان نداری
ا/ت: یکیو دارم البته خودشو دوستشن
میرا: نشونم بده
ا/ت: باشه
میرا زوم کرد رو عکس تهیونگ
ا/ت: این تهیونگ گووان کناریشه
میرا: نه این گووان
ا/ت: نه این نیست این تهیونگ
میرا: یعنی من اشتباه دیدم نکنه این مدت داشتی اطلاعات اینو جمع اوری میکردی؟
ا/ت: میرا چیداری میگی نکنه تو این همه مدت عاشق تهیونگ شده بودی
میرا: اره ولی یادمه رو لباسش نوشته بود گووان خب مهم نیست گووان شد تهیونگ یعنی فردا میبینمش
یعنی چی این همه مدت من با کسی قرار میزاشتم که میرا دوسش داشته من چیکار کنم الان
گذشته
تهیونگ
گووان: تهیونگ واقعا ببخشید من باید برم میتونی برا یه ساعت جام وایسی
تهیونگ: اره لباسات کجان؟
گووان: بیا
تهیونگ: برو خیالت راحت
چند دقیقه بعد
تهیونگ: بفرمایید
میرا: سلام
تهیونگ: سلام خوش امدید
حال
میرا: مثل اینکه خوب نیستی پیش میاد اشکال نداره حالا یه مدت داشتی اطلاعات یه نفر دیگه رو جمع میکردی شاید خودت حالا عاشقش شدی اینجوری خیلی خوب میشه چهار نفری میریم میرا و تهیونگ ا/ت و گووان باحال به نظر میرسه فکرشو کن
ا/ت: من یکم خستم باید بخوابم فردا هم کلاس داریم بیا بخوابیم
میرا: باشه
دو ساعت بعد
داشتم زیر پتو گریه میکردم
بلند شدم رفتم بیرون گوشیمو برداشتم جایی بودم کسی صدامو نشنوه زنگ زدم به تهیونگ
تهیونگ: الو
ا/ت: خواب بودی
تهیونگ: خب الان میخواستم بخوابم چیشده ساعت سه شب زنگ زدی
ا/ت: بیا جدا شیم
تهیونگ: چیداری میگی برا خودت نصف شب زنگ زدی اینو بگی
ا/ت: ببین فردا نه بیا دنبالم نه تو دانشگاه منو دیدی وانمود کن که منو نمیشناسی به مدت چند ساعت نه چند روز نه چند هفته نه چند ماه نه اصلا چند سال
تهیونگ: ا/ت عزیزم مطمئنی خوبی میخوای تا بیام ببینمت
ا/ت: نه بعد برات توضیح میدم
گوشی قطع کردمو رفتم خوابیدم
این پارت طولانی بود کادو 1000تایی شدنمون😂خب دیگه بقیه رو فردا میزارم
#فیک
#سناریو
part17
گوشیم پیام اومد
تیهونگ: اماده ای
وایی یادم رفت
بهش پیام دادم
ا/ت: ببخشید تهیونگی بزار یه وقت دیگه میرا اومده فردا هم صبح با میرا میرم دانشگاه
میرا: ا/ت عکسی از گووان نداری
ا/ت: یکیو دارم البته خودشو دوستشن
میرا: نشونم بده
ا/ت: باشه
میرا زوم کرد رو عکس تهیونگ
ا/ت: این تهیونگ گووان کناریشه
میرا: نه این گووان
ا/ت: نه این نیست این تهیونگ
میرا: یعنی من اشتباه دیدم نکنه این مدت داشتی اطلاعات اینو جمع اوری میکردی؟
ا/ت: میرا چیداری میگی نکنه تو این همه مدت عاشق تهیونگ شده بودی
میرا: اره ولی یادمه رو لباسش نوشته بود گووان خب مهم نیست گووان شد تهیونگ یعنی فردا میبینمش
یعنی چی این همه مدت من با کسی قرار میزاشتم که میرا دوسش داشته من چیکار کنم الان
گذشته
تهیونگ
گووان: تهیونگ واقعا ببخشید من باید برم میتونی برا یه ساعت جام وایسی
تهیونگ: اره لباسات کجان؟
گووان: بیا
تهیونگ: برو خیالت راحت
چند دقیقه بعد
تهیونگ: بفرمایید
میرا: سلام
تهیونگ: سلام خوش امدید
حال
میرا: مثل اینکه خوب نیستی پیش میاد اشکال نداره حالا یه مدت داشتی اطلاعات یه نفر دیگه رو جمع میکردی شاید خودت حالا عاشقش شدی اینجوری خیلی خوب میشه چهار نفری میریم میرا و تهیونگ ا/ت و گووان باحال به نظر میرسه فکرشو کن
ا/ت: من یکم خستم باید بخوابم فردا هم کلاس داریم بیا بخوابیم
میرا: باشه
دو ساعت بعد
داشتم زیر پتو گریه میکردم
بلند شدم رفتم بیرون گوشیمو برداشتم جایی بودم کسی صدامو نشنوه زنگ زدم به تهیونگ
تهیونگ: الو
ا/ت: خواب بودی
تهیونگ: خب الان میخواستم بخوابم چیشده ساعت سه شب زنگ زدی
ا/ت: بیا جدا شیم
تهیونگ: چیداری میگی برا خودت نصف شب زنگ زدی اینو بگی
ا/ت: ببین فردا نه بیا دنبالم نه تو دانشگاه منو دیدی وانمود کن که منو نمیشناسی به مدت چند ساعت نه چند روز نه چند هفته نه چند ماه نه اصلا چند سال
تهیونگ: ا/ت عزیزم مطمئنی خوبی میخوای تا بیام ببینمت
ا/ت: نه بعد برات توضیح میدم
گوشی قطع کردمو رفتم خوابیدم
این پارت طولانی بود کادو 1000تایی شدنمون😂خب دیگه بقیه رو فردا میزارم
#فیک
#سناریو
۳۲.۲k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.