(سخت گیر) پارت سیزدهم
(سخت گیر) پارت سیزدهم
ا.ت
اجوما: خیلی متاسفم
ا.ت: نه عزیزم مشکلی نداره اتفاقه
اییی
اجوما:چیشد خانم
ا.ت:شیشه رفت تو دستم
کوک اومد
کوک: عزیزم چیشد
ا.ت: شیشه رفت تو دستم
کوک: بیا بشین اونجا وایسا
ا.ت: چسب زخم و آورد دور دستم بست
اجوما: الان جمعشون میکنم تقصیر من
بود
کوک: دست نزن خودم جمعش میکنم
اجوما: اقا ببخشید
کوک: بله اجوما
اجوما: میخواین اخراجم کنین
کوک: نه
اجوما: مادرتون گفتن
کوک: تنها کسی که میتونه اخراج
کنه منو ا.ت هستیم
اجوما: خیلی ممنونم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
ا.ت: خب کوکی بریم
کوک: باشه
کوک: من میخوام برم دوش بگیرم
ا.ت:خب برو
کوک: بیا
ا.ت: حوصله ندارم
کوک: بخاطر کوکی شاید
فردا پریود شدی
ا.ت: حوصله ندارم اذیتم نکن
کوک: حداقل بیا منو حموم کن
ا.ت: بچه ای
کوک:بخاطر کوکی نمیای
ا.ت: خب اومدم
کوک: خب باشه مامانی
ا.ت: یاخداا به من میگی مامانی
کوک: آره مامی جون
کوک داشت لباساشو در میاورد
ا.ت: این نه دیگه
کوک: تو که دیدیش
ا.ت: درنیارش
کوک: خو باشه
خب تو چی در نمیاری
ا.ت: نه تا پشیمون نشدم بیا
کوک: چشم مامی جون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داشتم کوک مثل یه بچه کوچولو
حموم میکردم یکی دم در زد
/:ا.ت جونگکوک
کوک: بله
/:کجایی
کوک:دارم دوش میگرم
/:ا.ت کجاست
کوک: پیشمه
/:چی باهم رفتین دوش بگیرین
کوک: نه اون خوابه
/:اها میتونم بیام داخل
کوک: نه نیایا ا.ت حالش خوب نیست
میترسم بیدار شه
/:خب باشه
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت:بد شد فکر کنم فهمید
کوک: نه ول کن شاید فکر کنه
خوابی
ا.ت: تموم شد خب من برم دیگه
کوک: کجا وایسا ببینم
ا.ت: چیه تموم شد
کوک: تو چی
ا.ت: برو بیرون خودم بلدم دوش
بگیرم
کوک:نمیرم
ا.ت:کوک اذیت نکن دیگه
کوک: نه من نمیرم
ا.ت: من میدونم که چته
چی میخوای
کوک: خب نه نیار
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بی_تی_اس
#کوک
#فیک
ا.ت
اجوما: خیلی متاسفم
ا.ت: نه عزیزم مشکلی نداره اتفاقه
اییی
اجوما:چیشد خانم
ا.ت:شیشه رفت تو دستم
کوک اومد
کوک: عزیزم چیشد
ا.ت: شیشه رفت تو دستم
کوک: بیا بشین اونجا وایسا
ا.ت: چسب زخم و آورد دور دستم بست
اجوما: الان جمعشون میکنم تقصیر من
بود
کوک: دست نزن خودم جمعش میکنم
اجوما: اقا ببخشید
کوک: بله اجوما
اجوما: میخواین اخراجم کنین
کوک: نه
اجوما: مادرتون گفتن
کوک: تنها کسی که میتونه اخراج
کنه منو ا.ت هستیم
اجوما: خیلی ممنونم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
ا.ت: خب کوکی بریم
کوک: باشه
کوک: من میخوام برم دوش بگیرم
ا.ت:خب برو
کوک: بیا
ا.ت: حوصله ندارم
کوک: بخاطر کوکی شاید
فردا پریود شدی
ا.ت: حوصله ندارم اذیتم نکن
کوک: حداقل بیا منو حموم کن
ا.ت: بچه ای
کوک:بخاطر کوکی نمیای
ا.ت: خب اومدم
کوک: خب باشه مامانی
ا.ت: یاخداا به من میگی مامانی
کوک: آره مامی جون
کوک داشت لباساشو در میاورد
ا.ت: این نه دیگه
کوک: تو که دیدیش
ا.ت: درنیارش
کوک: خو باشه
خب تو چی در نمیاری
ا.ت: نه تا پشیمون نشدم بیا
کوک: چشم مامی جون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داشتم کوک مثل یه بچه کوچولو
حموم میکردم یکی دم در زد
/:ا.ت جونگکوک
کوک: بله
/:کجایی
کوک:دارم دوش میگرم
/:ا.ت کجاست
کوک: پیشمه
/:چی باهم رفتین دوش بگیرین
کوک: نه اون خوابه
/:اها میتونم بیام داخل
کوک: نه نیایا ا.ت حالش خوب نیست
میترسم بیدار شه
/:خب باشه
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت:بد شد فکر کنم فهمید
کوک: نه ول کن شاید فکر کنه
خوابی
ا.ت: تموم شد خب من برم دیگه
کوک: کجا وایسا ببینم
ا.ت: چیه تموم شد
کوک: تو چی
ا.ت: برو بیرون خودم بلدم دوش
بگیرم
کوک:نمیرم
ا.ت:کوک اذیت نکن دیگه
کوک: نه من نمیرم
ا.ت: من میدونم که چته
چی میخوای
کوک: خب نه نیار
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بی_تی_اس
#کوک
#فیک
۱۴.۰k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.