رابطه سوخته (Burnt relationship ) ༺༻
رابطه سوخته (Burnt relationship ) ༺༻
part ³²
ویو یونگی:
عااا این دختر.... هه.. همیشه با حرفاش منو غافلگیر میکنه درسته امروز اولین روز کاریش توی شرکته ولی احساس میکنم اون یکی از کارمنداس قدیمی این شرکته
اطلاعاتش راجع ب شکرت فوق العادست
ک دیدم همه بعد از صحبتش براش دست زدن
√وااو عالیه
$تحت تاثیر قرار گرفتم.... خیلی عالیه
: دستیار شخصی رئیس شرکت یه همچین کسی باید باشه... عافرین.. درسته
خیلی خوشحال کننده بود
قیافه ی ایل سوک رو دیدم انگاری ضایع شده بود
ههه خیلی خنده دار بود
ویو ایل سوک:
عااه دختر اصلا فکرشم نمیکردم همچین کسی باشه ک بیاد جلوی من وایسته هه
بزار بگذره نشونش میدم با کی طرفه
✓جلسه تموم شد ممنون از اینکه تشریف آوردین
$خیلی خوب بود ممنون از شما و همچنین شما خانوم جه
♡نظرلطفتونه رئیس و آقای پارک زحمت کشیدن برای این جلسه
✓نبابا این چ حرفیه
عَه همش دارن از جلسه تعریف میکنن نمیدونم کجاش خوب بود
من ک اصلا علاقه ی خاصی ب کرمای اینا ندارم حالا چرا باید بیام چیششش
کیفم رو برداشتم تا برم ک
ویو یونگی:
نگاهی ب ایل سوک انداختم انگاری میخواست بره
میخواستم راجع ب چیزی باهاش حرف بزنم برا همین ب سمتش رفتم
✓ایل سوک میتونیم باهم حرف بزنیم؟
€من علاقه ای ندارم باهات حرف بزنم
✓ خواهش میکنم
€میشنوم
✓میشه بریم دفتر من؟
€ببخشید اما من جایی کار دارم باید برم
✓قول میدم زیاد طول نکشه
تصمیم گرفتم باهاش برم ببینم چی میخواد بگه
part ³²
ویو یونگی:
عااا این دختر.... هه.. همیشه با حرفاش منو غافلگیر میکنه درسته امروز اولین روز کاریش توی شرکته ولی احساس میکنم اون یکی از کارمنداس قدیمی این شرکته
اطلاعاتش راجع ب شکرت فوق العادست
ک دیدم همه بعد از صحبتش براش دست زدن
√وااو عالیه
$تحت تاثیر قرار گرفتم.... خیلی عالیه
: دستیار شخصی رئیس شرکت یه همچین کسی باید باشه... عافرین.. درسته
خیلی خوشحال کننده بود
قیافه ی ایل سوک رو دیدم انگاری ضایع شده بود
ههه خیلی خنده دار بود
ویو ایل سوک:
عااه دختر اصلا فکرشم نمیکردم همچین کسی باشه ک بیاد جلوی من وایسته هه
بزار بگذره نشونش میدم با کی طرفه
✓جلسه تموم شد ممنون از اینکه تشریف آوردین
$خیلی خوب بود ممنون از شما و همچنین شما خانوم جه
♡نظرلطفتونه رئیس و آقای پارک زحمت کشیدن برای این جلسه
✓نبابا این چ حرفیه
عَه همش دارن از جلسه تعریف میکنن نمیدونم کجاش خوب بود
من ک اصلا علاقه ی خاصی ب کرمای اینا ندارم حالا چرا باید بیام چیششش
کیفم رو برداشتم تا برم ک
ویو یونگی:
نگاهی ب ایل سوک انداختم انگاری میخواست بره
میخواستم راجع ب چیزی باهاش حرف بزنم برا همین ب سمتش رفتم
✓ایل سوک میتونیم باهم حرف بزنیم؟
€من علاقه ای ندارم باهات حرف بزنم
✓ خواهش میکنم
€میشنوم
✓میشه بریم دفتر من؟
€ببخشید اما من جایی کار دارم باید برم
✓قول میدم زیاد طول نکشه
تصمیم گرفتم باهاش برم ببینم چی میخواد بگه
۷.۳k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.