پارت41🌼
پارت41🌼
ایلین: ارع شرایط ایرانو میدونم اما شاید من بتونم راضیشون کنم
&اما دخترم این واقعا غیره ممکنه
جیهوپ: اما اگه بشه قراره عروسی شوگا هیونگ داخل ایران باشه اووف🫠
جونگکوک: عه درسا هم میاد
تهیونگ: جونگکوکککک
جونگکوک: باشه گوه خوردم💩🤣
ایلین: ارع واقعا خیلی خوب میشه هییی کاش موفق شم ببینم چی میشع
(یک هفته بعد)
ایلین: الان یک هفته هس درگیر کارای کنسرت داخل ایرانم اما قبول نمیکن هر روز با شور و هیجان میرم ولی قبول نمیکنن
شوگا: عشقم من اهنگتو تموم کردم کارات انجام نشد
ایلین: نه قبول نکردن نمیدونم چطور راضیشون کنم
(یک ماه بعد)
جین: اووههه ایلین من بجای تو خسته شدم الان یک ماه هست اهنگت نوشته شده اما تو هنوز درگیر کارای کنسرت ایرانی قبوذ کن نمیشه
نامجون: اما من باور دارم پشت هر سختی یه خوشی هس
ایلین: واقعا امیدوارم اینجور که نامجون میگه باشه
(دوماه بعد )(میدونم خیلی پرش زمانی داشتیم ولی دیگه باید کارا یجور انجام شه🙃😉)
ایلین: امروز بالاخره تونستم به ارزویی که داستم برسم و بالاخره قبول کردن
با عجله رفتم خونه
جیهوپ: زنگ در خورد رفتم درو باز کنم ایلین بود و خیلی خوشحال بود
شوگا: عشقم چی شده
ایلین: هووو بالاخره بعد از دوماه قبول کردن همینههههه
جونگکوک: هوووو بالاخره میشه برم ایران دیدنشش
تهیونگ: منم میتونم برم ایران دیدنش🤣🤣
جونگکوک: هاا دیدن کیی🤨
تهیونگ: دیدن همون که تو میخوای ببینیش درسا جونم پیام داد بهتره برم جوابش بدم
جونگکوک: هاا چیی وایسا ببینم کوینی
ایلین: هییی اتفاق به این خوبی افتاده اینام افتادن دنبال درسا
نامجون: واقعا خیلی خوشحال شدم بالاخره میتونم برم ایران و ببینم چه شکلی هس
شوگا: منم میتونم برم خیابان سئول داخل تهران رو ببینم
ایلین: عررر الان خیلی خوشحالم بیاین جشن یگیریم... 🥹😇
ایلین: ارع شرایط ایرانو میدونم اما شاید من بتونم راضیشون کنم
&اما دخترم این واقعا غیره ممکنه
جیهوپ: اما اگه بشه قراره عروسی شوگا هیونگ داخل ایران باشه اووف🫠
جونگکوک: عه درسا هم میاد
تهیونگ: جونگکوکککک
جونگکوک: باشه گوه خوردم💩🤣
ایلین: ارع واقعا خیلی خوب میشه هییی کاش موفق شم ببینم چی میشع
(یک هفته بعد)
ایلین: الان یک هفته هس درگیر کارای کنسرت داخل ایرانم اما قبول نمیکن هر روز با شور و هیجان میرم ولی قبول نمیکنن
شوگا: عشقم من اهنگتو تموم کردم کارات انجام نشد
ایلین: نه قبول نکردن نمیدونم چطور راضیشون کنم
(یک ماه بعد)
جین: اووههه ایلین من بجای تو خسته شدم الان یک ماه هست اهنگت نوشته شده اما تو هنوز درگیر کارای کنسرت ایرانی قبوذ کن نمیشه
نامجون: اما من باور دارم پشت هر سختی یه خوشی هس
ایلین: واقعا امیدوارم اینجور که نامجون میگه باشه
(دوماه بعد )(میدونم خیلی پرش زمانی داشتیم ولی دیگه باید کارا یجور انجام شه🙃😉)
ایلین: امروز بالاخره تونستم به ارزویی که داستم برسم و بالاخره قبول کردن
با عجله رفتم خونه
جیهوپ: زنگ در خورد رفتم درو باز کنم ایلین بود و خیلی خوشحال بود
شوگا: عشقم چی شده
ایلین: هووو بالاخره بعد از دوماه قبول کردن همینههههه
جونگکوک: هوووو بالاخره میشه برم ایران دیدنشش
تهیونگ: منم میتونم برم ایران دیدنش🤣🤣
جونگکوک: هاا دیدن کیی🤨
تهیونگ: دیدن همون که تو میخوای ببینیش درسا جونم پیام داد بهتره برم جوابش بدم
جونگکوک: هاا چیی وایسا ببینم کوینی
ایلین: هییی اتفاق به این خوبی افتاده اینام افتادن دنبال درسا
نامجون: واقعا خیلی خوشحال شدم بالاخره میتونم برم ایران و ببینم چه شکلی هس
شوگا: منم میتونم برم خیابان سئول داخل تهران رو ببینم
ایلین: عررر الان خیلی خوشحالم بیاین جشن یگیریم... 🥹😇
۱۳.۹k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.