پارت39🌼
پارت39🌼
شوگا: رفتم یه مشروب گرفتم و نشستم خوردم و گریه کردم اصلا حالم خوب نبود خودمو رسوندم خونه
ایلین: هرچی به شوگا زنگ میزدم گوشیشو جواب نمیداد میترسیدم یهو زنگ خونه خورد
جین: من باز میگم
شوگا این وضعشه بیا بریم داخل
ایلین: چیشده شوگا این چه وضعشه
شوگا: مست بودم و حالمم خوب نبود و نمیدونستم دارم چی میگم
من باهات ازدواج میکنم ایلین من دوست دارم حرف خانوادم برام اهمیت ندارن من دوست دارم
ایلین: شوگا داشت داخل مستی حرف میزد ک یهو از هوش حرف
شوگا عشقم پاشو
+بیا دخترم بیا ببریمش داخل تختش الان مسته و حالشم خوب نیست
تهیونگ: هیونگ اصلا حالش خوب نیس انگار خانوادش قبول نکردن
ایلین: هق اینا همش بخاطره منه هق شوگا مغذرت میخوام
&دخترم شما مقصر نیستین همچی درست میشه نگران نباش
(دوساعت بعد)
جونگکوک: کیییی شیر موزمو خورده
زودد بگه
تهیونگ: اهمم اهمم من خوردم
جونگکوک: چیی توکه میدونی چقد من شیرموز دوست دارم
تهیونگ: خوب برو همون درسا جونت برات شیرموز بخره
جونگکوک: چه ربطی دارع
+چیشده باز شما دوتا شروع کردین
تهیونگ: این جناب هستن ک همش با درسا خانوم چت میکنه
جونگکوک: دروغ نگو ما فقط کمی صحبت میکنیم اونم گناه داره
تهیونگ: ارع گناه داره من ندارم اصلا من قهرم
شوگا: همش صدای جونگکوک و تهیونگ داخل سرم بود که بیدار شدم
ایلین: عشقم بالاخره بیدار شدی
شوگا: عااییی سرم خیلی درد داره چیشده
ایلین: امم خوبب....
شوگا: اها اونا قبول نکردن ولی اهمیت نداره من تو رو دوست دارم و باهات ازدواج میکنم
ایلین: ولی بدون رضایت اونا
شوگا: ارع بدون رضایت اونا....
شوگا: رفتم یه مشروب گرفتم و نشستم خوردم و گریه کردم اصلا حالم خوب نبود خودمو رسوندم خونه
ایلین: هرچی به شوگا زنگ میزدم گوشیشو جواب نمیداد میترسیدم یهو زنگ خونه خورد
جین: من باز میگم
شوگا این وضعشه بیا بریم داخل
ایلین: چیشده شوگا این چه وضعشه
شوگا: مست بودم و حالمم خوب نبود و نمیدونستم دارم چی میگم
من باهات ازدواج میکنم ایلین من دوست دارم حرف خانوادم برام اهمیت ندارن من دوست دارم
ایلین: شوگا داشت داخل مستی حرف میزد ک یهو از هوش حرف
شوگا عشقم پاشو
+بیا دخترم بیا ببریمش داخل تختش الان مسته و حالشم خوب نیست
تهیونگ: هیونگ اصلا حالش خوب نیس انگار خانوادش قبول نکردن
ایلین: هق اینا همش بخاطره منه هق شوگا مغذرت میخوام
&دخترم شما مقصر نیستین همچی درست میشه نگران نباش
(دوساعت بعد)
جونگکوک: کیییی شیر موزمو خورده
زودد بگه
تهیونگ: اهمم اهمم من خوردم
جونگکوک: چیی توکه میدونی چقد من شیرموز دوست دارم
تهیونگ: خوب برو همون درسا جونت برات شیرموز بخره
جونگکوک: چه ربطی دارع
+چیشده باز شما دوتا شروع کردین
تهیونگ: این جناب هستن ک همش با درسا خانوم چت میکنه
جونگکوک: دروغ نگو ما فقط کمی صحبت میکنیم اونم گناه داره
تهیونگ: ارع گناه داره من ندارم اصلا من قهرم
شوگا: همش صدای جونگکوک و تهیونگ داخل سرم بود که بیدار شدم
ایلین: عشقم بالاخره بیدار شدی
شوگا: عااییی سرم خیلی درد داره چیشده
ایلین: امم خوبب....
شوگا: اها اونا قبول نکردن ولی اهمیت نداره من تو رو دوست دارم و باهات ازدواج میکنم
ایلین: ولی بدون رضایت اونا
شوگا: ارع بدون رضایت اونا....
۹.۴k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.