از لب سرخ تو حرفی نزدم می ترسم

از لب سرخ تو حرفی نزدم، می ترسم
زعفران باد کند دست ِ خراسانی ها!
.
چشم تو جنگل سبزی ست در آغوش خزر
آشنایند بـــه ایـــن منظـــره گیلانی ها

#جواد_منفرد
دیدگاه ها (۲)

آدمی هرگز نمی فهمد ...آدمی هرگز نمی فهمد که؛تا چه اندازه عاش...

کوتاه بودی برای منمانند بهشت برای آدممثل بهار برای گلچون پری...

چون سرخ ترین سیب در آغوشِ درختی؛سخت است تو را دیدن و از شاخه...

من صبورم امابه خدا دست خودم نیست اگرمی رنجمیا اگر شادی زیبای...

با توام آااااای ! پدر سوخته بازی کافی ستهی خرابم کنی و باز ب...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

تک پارتی از نامجون

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط