Firouzeh

Firouzeh:
💕 چارلی چاپلین و وصف مادر

وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یک آرزو می‌کردم...!
مثلاً آرزو می‌کردم برایم اسباب بازی بخرد
میگفت : می‌خرم به شرط اینکه بخوابی...
یا آرزو می‌کردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛
میگفت : می‌برمت به شرط اینکه بخوابی...!
یک شب پرسیدم: اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم میرسم؟
گفت: میرسی به شرط اینکه بخوابی...!
هر شب با خوشحالی میخوابیدم.
اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند!!!...
دیشب مادرمو خواب دیدم
پرسید: هنوز هم شب‌ها قبل از خواب به آرزوهایت فکر میکنی؟
گفتم: شب‌ها نمیخوابم...!!
گفت: مگر چه آرزویی داری؟؟
گفتم: تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم...
گفت: سعی خودم را میکنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی...

ما با آرزوهامون زنده هستیم ، براتون دنیایی سراسر آرزوی خوب از خدا میخوام🌸 👌 🏿
دیدگاه ها (۳)

#سلامتبراساس تحقیقات خندیدن بعد از خوردن غذا به هضم و جذب غذ...

دلم براتون روزی خوب میخواهدیک روز سفید با رگه هایی از نورروز...

زن های عاشق مردی با قدِ بلند نمی خواهند. مردی می خواهند که ا...

انشای یک دانش آموز، در مورد «پول حلال» نان حلال خیلی خیلی خو...

#داستان_شبمردی میگفت: خانمم همیشه میگفت دوستت دارم. من هم گذ...

You must love me... P8

p⁸جین محکم بغلم کرد و سرمو محکم بوسید🐹 آخخخخخ فداتشمم خندیدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط