شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کن
شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کن
گل پژمرده ی دل را به لبخندی تو شیدا کن
چو میدانی به سر افتاده ام در دام چشمانت
دمی با گوشه ی چشمی مرا با غم تماشا کن
ببین مست و خراب افتاده ام در کنج میخانه
بیا در عالم مستی مرا رندانه پیدا کن
منم زندانی امواج گیسوی پریشانت
بیا در محفل رندان دمی با من مدارا کن
بتا می جویم و می بویمت با دل در این دنیا
تو هم بر دل نگر یکدم مرا در خانه ات جا کن
بیا ای دلبر سیمین به قاب چهره ای زرین
شراب قصه را امشب تو شیرین و گوارا کن
اسیر درد هجرانم چو مرغ شب پریشانم
مرا هم بستر مویت به یک بوسه مداوا کن
#جمال_جمالی
گل پژمرده ی دل را به لبخندی تو شیدا کن
چو میدانی به سر افتاده ام در دام چشمانت
دمی با گوشه ی چشمی مرا با غم تماشا کن
ببین مست و خراب افتاده ام در کنج میخانه
بیا در عالم مستی مرا رندانه پیدا کن
منم زندانی امواج گیسوی پریشانت
بیا در محفل رندان دمی با من مدارا کن
بتا می جویم و می بویمت با دل در این دنیا
تو هم بر دل نگر یکدم مرا در خانه ات جا کن
بیا ای دلبر سیمین به قاب چهره ای زرین
شراب قصه را امشب تو شیرین و گوارا کن
اسیر درد هجرانم چو مرغ شب پریشانم
مرا هم بستر مویت به یک بوسه مداوا کن
#جمال_جمالی
۵.۳k
۰۲ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.