❤ــــ❤ با این ادیتم جیگرم حال آمد ژاااان ژاااان
❤ــــ❤ با این ادیتم جیگرم حال آمد ژاااان ژاااان
نظر پیلیییز واس رمان
♥ستارگان عاشق♥
پارت➑➍
☆دی او☆
ساعت۳۰: ۴ بلاخره رسیدیم سئول.لوهان که خوابیده بود.سهون یه لحظه ام چششو از رو هیومین برنداشت.جلو یه بیمارستان نگه داشتم.ماشین ته یونم پشتم توقف کرد.کم کم هوا داشت روشن میشد.
در ماشینو برای سهون باز کردم.آروم آروم رفت تو.ته یون و سوهو هم اومدن سمتم.سوهو:حالش چطوره؟ _داغونه.شاید این لوهان براش یکاری کنه.ته یون:من میرم تو.سوهو لوهانو بیدار کرد.کریستال خواب آلود از ماشین پیاده شد.*من میرم خوابگاه خدافظ._الان؟ *زنگ میزنم راننده م میاد دنبالم.
۳ تاییمون رفتیم تو.سهون تو سالن واستاده بود.سوهو رفت سمت پذیرش.هیومینو گذاشت رویه تخت.دکتره ازمون خواست بریم بیرون.فقط ته یونو نگه داشت.لوهان:چرا ما باید بریم بیرون اون ته یون بمونه؟ _ببخش رفیق اونا همشون زنن.سهون گیج و منگ به دیوار نگاه میکرد.به لوهان اشاره کردم بره پیشش.در اتاق باز شد.ته یون از لای در یه برگه رو داد:برید اینارو تهیه کنید.
سوهو داشت میومد طرفمون برگه رو انداختم طرفش._زحمت اینم بکش.رو صندلی ولو شدم،گوشیمو از تو جیبم دراوردم.یهو صدای عکس گرفتن اومد.سرمو اوردم بالا.پرستاره با نیش باز پشت سرهم تند تند عکس میگرفت.کلافه دست کردم تو موهامو بلند شدم رفتم سمتش._ببخشید من الان سر و وعضم خوب نیس بعدا عکس بگیر اوکی؟ سرشو تکون دادو رفت.سوهو با داروها اومد،در زد.ته یون سریع درو باز کرد و داروهارو گرفت.باهاش رفتم سمت لو وسهون.سوهو:آخیششش هیومینم پیداشد خسته شدم باید برم بخوابم.
لوهان:بزار به بورام خبر بدم. _بقیه قشنگ تو خوابگاه گرفتن کپیدن باید ۱۲ تامون میرفتیم تا نوبتی رانندگی میکردیم.سوهو:کریس که نمیومد اعصاب مصاب نداره.
برای شیو باید خوراکی میخریدی تا میومد.لی هم که کلا میخوابید وللش.
_چانیولم حتما هی باهامون سلفی میگرفت.همون تو خوابگاه میموند بهتر بود.
لوهان گوشیشو قطع کردو اومد کنارم وایستاد.۳ تامون چشمامون گرد شد._واااای نهههه سوهو:خاک تو سرم. لوهان:وای نگوکه به چانی نگفتین هیو پیدا شده. _بکهیون کچلم میکنه.اووووف حالا خر بیارو کیمچی بار کن.
سوهو:چقد تاکید کرد یه کاری کنیم شب بدون هپی ویروس نخوابه. _حالا اونو ول کن فک میکنه از قصد اینکارو کردم.
لوهان:بچه ها خیلی خطرناک نیس....اگه چان با سویونگ تو یه اتاق باشن.گوشیمو از جیبم دراوردم و سریع شماره چانو گرفتم.(مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد)تصور کردم بک منو ببینه چیکار میکنه:〖با چشمای سرخ جلوم واستاده$تو چانیولو نیوردییییییییی.توووووو میخواسی باز با من لج کنییییییی؟ کیونگسووووو من شب پیش کای خوابیدم.بسوووووزززز.عرررررر هپی ویروسمممممم عررررررر.〗سرمو تند تند تکون دادم.
✫چانیول✫
نور خورشید چشمامو اذیت میکرد.چشمامو باز کردم.همه جا روشن شده بود.یه دستی تو دستم بود.نگاه کردم.سویونگ سرش گوشه تختم بود.دستشو محکم گرفته بودم.با چشمای گرد شده نگاش کردم.خواب بودش،رفتم نزدیکش و آروم موهاشو از رو صورتش کنار زدم،لبخند نشست رو لبام.چقد تو خوابش معصومه.سرمو تکون دادم یاااا چانیول چقد هیز شدی،باز نگاش کردم،وای چم شده.قلبم عین مرغ پرکنده این و اونور میرفت.دستشو ول کردم.از خواب پرید._انقد دوسم داری که محکم دستمو گرفتی؟ قرمز شدو داد زد:هــــــی پارک چانیوللللللل تو یه روانیه دیوونه ی به تمام معنایی هرچقدرم سعی میکنی بیدارت کنی بدتر خرو پف میکنی،شب تو خوابت جیغ و داد میکردی بکهیون،بکهیووووون.ای بکهیوووون بیاد بکشتت،تو واقعا گی ای؟یه شب بدون اون بک جونت خیلی برات سخته؟
_هی تو فیک اکسویی میخونی؟ از دست این فنا.
&بحثو عوض نکن...وقتی اومدم بیدارت کنم محکم دستمو گرفتی.انگار چسب دوقلو زده باشی.مگه ول میکردی دست منه بدبختو.بیچاره کسی که میخواد زن تو بشه.
کتشو پوشید._اون زن بیچاره تویی. قلبم بیشتر پرش کنده شد،ایندفعه خودشو به هرجا گیرش میومد میکوبید.چشمای سویونگ گرد شد با لکنت گفت:چ...چ...چی؟
_اون کسی که قراره من باهاش ازدواج کنم تویی. سریع لپش قرمز شد.بدو بدو از اتاق رفت بیرون
#loverstars
نظر پیلیییز واس رمان
♥ستارگان عاشق♥
پارت➑➍
☆دی او☆
ساعت۳۰: ۴ بلاخره رسیدیم سئول.لوهان که خوابیده بود.سهون یه لحظه ام چششو از رو هیومین برنداشت.جلو یه بیمارستان نگه داشتم.ماشین ته یونم پشتم توقف کرد.کم کم هوا داشت روشن میشد.
در ماشینو برای سهون باز کردم.آروم آروم رفت تو.ته یون و سوهو هم اومدن سمتم.سوهو:حالش چطوره؟ _داغونه.شاید این لوهان براش یکاری کنه.ته یون:من میرم تو.سوهو لوهانو بیدار کرد.کریستال خواب آلود از ماشین پیاده شد.*من میرم خوابگاه خدافظ._الان؟ *زنگ میزنم راننده م میاد دنبالم.
۳ تاییمون رفتیم تو.سهون تو سالن واستاده بود.سوهو رفت سمت پذیرش.هیومینو گذاشت رویه تخت.دکتره ازمون خواست بریم بیرون.فقط ته یونو نگه داشت.لوهان:چرا ما باید بریم بیرون اون ته یون بمونه؟ _ببخش رفیق اونا همشون زنن.سهون گیج و منگ به دیوار نگاه میکرد.به لوهان اشاره کردم بره پیشش.در اتاق باز شد.ته یون از لای در یه برگه رو داد:برید اینارو تهیه کنید.
سوهو داشت میومد طرفمون برگه رو انداختم طرفش._زحمت اینم بکش.رو صندلی ولو شدم،گوشیمو از تو جیبم دراوردم.یهو صدای عکس گرفتن اومد.سرمو اوردم بالا.پرستاره با نیش باز پشت سرهم تند تند عکس میگرفت.کلافه دست کردم تو موهامو بلند شدم رفتم سمتش._ببخشید من الان سر و وعضم خوب نیس بعدا عکس بگیر اوکی؟ سرشو تکون دادو رفت.سوهو با داروها اومد،در زد.ته یون سریع درو باز کرد و داروهارو گرفت.باهاش رفتم سمت لو وسهون.سوهو:آخیششش هیومینم پیداشد خسته شدم باید برم بخوابم.
لوهان:بزار به بورام خبر بدم. _بقیه قشنگ تو خوابگاه گرفتن کپیدن باید ۱۲ تامون میرفتیم تا نوبتی رانندگی میکردیم.سوهو:کریس که نمیومد اعصاب مصاب نداره.
برای شیو باید خوراکی میخریدی تا میومد.لی هم که کلا میخوابید وللش.
_چانیولم حتما هی باهامون سلفی میگرفت.همون تو خوابگاه میموند بهتر بود.
لوهان گوشیشو قطع کردو اومد کنارم وایستاد.۳ تامون چشمامون گرد شد._واااای نهههه سوهو:خاک تو سرم. لوهان:وای نگوکه به چانی نگفتین هیو پیدا شده. _بکهیون کچلم میکنه.اووووف حالا خر بیارو کیمچی بار کن.
سوهو:چقد تاکید کرد یه کاری کنیم شب بدون هپی ویروس نخوابه. _حالا اونو ول کن فک میکنه از قصد اینکارو کردم.
لوهان:بچه ها خیلی خطرناک نیس....اگه چان با سویونگ تو یه اتاق باشن.گوشیمو از جیبم دراوردم و سریع شماره چانو گرفتم.(مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد)تصور کردم بک منو ببینه چیکار میکنه:〖با چشمای سرخ جلوم واستاده$تو چانیولو نیوردییییییییی.توووووو میخواسی باز با من لج کنییییییی؟ کیونگسووووو من شب پیش کای خوابیدم.بسوووووزززز.عرررررر هپی ویروسمممممم عررررررر.〗سرمو تند تند تکون دادم.
✫چانیول✫
نور خورشید چشمامو اذیت میکرد.چشمامو باز کردم.همه جا روشن شده بود.یه دستی تو دستم بود.نگاه کردم.سویونگ سرش گوشه تختم بود.دستشو محکم گرفته بودم.با چشمای گرد شده نگاش کردم.خواب بودش،رفتم نزدیکش و آروم موهاشو از رو صورتش کنار زدم،لبخند نشست رو لبام.چقد تو خوابش معصومه.سرمو تکون دادم یاااا چانیول چقد هیز شدی،باز نگاش کردم،وای چم شده.قلبم عین مرغ پرکنده این و اونور میرفت.دستشو ول کردم.از خواب پرید._انقد دوسم داری که محکم دستمو گرفتی؟ قرمز شدو داد زد:هــــــی پارک چانیوللللللل تو یه روانیه دیوونه ی به تمام معنایی هرچقدرم سعی میکنی بیدارت کنی بدتر خرو پف میکنی،شب تو خوابت جیغ و داد میکردی بکهیون،بکهیووووون.ای بکهیوووون بیاد بکشتت،تو واقعا گی ای؟یه شب بدون اون بک جونت خیلی برات سخته؟
_هی تو فیک اکسویی میخونی؟ از دست این فنا.
&بحثو عوض نکن...وقتی اومدم بیدارت کنم محکم دستمو گرفتی.انگار چسب دوقلو زده باشی.مگه ول میکردی دست منه بدبختو.بیچاره کسی که میخواد زن تو بشه.
کتشو پوشید._اون زن بیچاره تویی. قلبم بیشتر پرش کنده شد،ایندفعه خودشو به هرجا گیرش میومد میکوبید.چشمای سویونگ گرد شد با لکنت گفت:چ...چ...چی؟
_اون کسی که قراره من باهاش ازدواج کنم تویی. سریع لپش قرمز شد.بدو بدو از اتاق رفت بیرون
#loverstars
۵.۰k
۱۱ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.