وقتی برای اولین بار بدون چتری و آرایش مجبوری بیای جلوشون
وقتی برای اولین بار بدون چتری و آرایش مجبوری بیای جلوشون موهاتم که تا پایین گودی کمرته باز گذاشتی(عضو هشتم)
"درخواستی"
*مکنه لاین*
جیمین: برای برداشتن دفترت به داخل اتاقش رفتی و بعد از اینکه اجازه ورود رو گرفتی وارد شدی
با چشمات دنبال دفترِ سبز رنگت میگشتی که صداش تو اتاق پیچ خورد: هی هی هییی! تو حق نداری انقد خوشگل باشی!!
زیر لب با خودش زمزمه کرد: چون نمیتونم ببوسمت و بگم که دوست دارم! پس انقد برای بقیه خوشگل نباش دختر!
تهیونگ: تهیونگ بطری آبمیوهش رو جا گذاشته بود پس نامجون ازت خواست تا اون رو براش ببری
سمت سالن ورزش رفتی و وارد محیط شدی
به سمتش رفتی و بطری آبمیوه رو روی سطح پله گذاشتی: تهیونگا برات ابمیوهت رو آوردم
به سمتت برگشت و سرش رو کج کرد
آروم سمتت اومد و تورو بین خودش . دیوار گیر انداخت: هی! اینهمه زیبایی فقط برای منه دیگه؟ چون برای یکی دیگه باشه غوغا به پا میکنم..میدونی که گرل؟
جونگکوک: سر گیم زدن و برنده شدن شرط بسته بودین و تعیین کننده جریمه جیمین بود
قرار بود پنج دست بازی کنین و بازنده جریمه رو انجام بده
در حین بازی نگاهش روی چهرت زوم میشد و حواسش رو از بازی از دست میداد
توی دور چهارم متوجه شد که دو دست رو باخته و فقط یه دست مونده!
دست آخر بود و هیجانِ زیاد احساس خفگی بهتون داده بود
بعد از اتمام بازی در کمال تعجب جونگ کوک باخت!
جیمین که پشتتون نشسته بود جریمه جونگ کوک رو بیان کرد: جونگ کوکا..ببوسش! جریمته!
نگاه جونگ کوک طوری بود که انگار همچین ناراضی هم نیست
آروم سمتت اومد و دو طرف صورتت رو با دستاش قاب کرد
لب هاش رو روی لب هات گذاشت و آروم بوسیدت!
بعد از بوسیدنت کنار گوشت زمزمه کرد: چهرهت انقد قشنگه..که حاضرم برای بار دوم و چندین بارِ بعد بهت ببازم:))
خبخخبخبخبخب بلوبریام
یه لایک و کامنت کوچولو میتونه خیلی خوشحالم کنه
بوس بهتوننن
"درخواستی"
*مکنه لاین*
جیمین: برای برداشتن دفترت به داخل اتاقش رفتی و بعد از اینکه اجازه ورود رو گرفتی وارد شدی
با چشمات دنبال دفترِ سبز رنگت میگشتی که صداش تو اتاق پیچ خورد: هی هی هییی! تو حق نداری انقد خوشگل باشی!!
زیر لب با خودش زمزمه کرد: چون نمیتونم ببوسمت و بگم که دوست دارم! پس انقد برای بقیه خوشگل نباش دختر!
تهیونگ: تهیونگ بطری آبمیوهش رو جا گذاشته بود پس نامجون ازت خواست تا اون رو براش ببری
سمت سالن ورزش رفتی و وارد محیط شدی
به سمتش رفتی و بطری آبمیوه رو روی سطح پله گذاشتی: تهیونگا برات ابمیوهت رو آوردم
به سمتت برگشت و سرش رو کج کرد
آروم سمتت اومد و تورو بین خودش . دیوار گیر انداخت: هی! اینهمه زیبایی فقط برای منه دیگه؟ چون برای یکی دیگه باشه غوغا به پا میکنم..میدونی که گرل؟
جونگکوک: سر گیم زدن و برنده شدن شرط بسته بودین و تعیین کننده جریمه جیمین بود
قرار بود پنج دست بازی کنین و بازنده جریمه رو انجام بده
در حین بازی نگاهش روی چهرت زوم میشد و حواسش رو از بازی از دست میداد
توی دور چهارم متوجه شد که دو دست رو باخته و فقط یه دست مونده!
دست آخر بود و هیجانِ زیاد احساس خفگی بهتون داده بود
بعد از اتمام بازی در کمال تعجب جونگ کوک باخت!
جیمین که پشتتون نشسته بود جریمه جونگ کوک رو بیان کرد: جونگ کوکا..ببوسش! جریمته!
نگاه جونگ کوک طوری بود که انگار همچین ناراضی هم نیست
آروم سمتت اومد و دو طرف صورتت رو با دستاش قاب کرد
لب هاش رو روی لب هات گذاشت و آروم بوسیدت!
بعد از بوسیدنت کنار گوشت زمزمه کرد: چهرهت انقد قشنگه..که حاضرم برای بار دوم و چندین بارِ بعد بهت ببازم:))
خبخخبخبخبخب بلوبریام
یه لایک و کامنت کوچولو میتونه خیلی خوشحالم کنه
بوس بهتوننن
۴۱.۸k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.