مادربزرگ حواسش به شمعدانی ها بود

مادربزرگ حواسش به شمعدانی ها بود،

گاه حتی همین که چرخی میزد

کنار حوض نگاهشان میکرد،

کافی بود برای قد کشیدنشان …

بعد ها فهمیدم عشق مراقبت میخواهد

چیزی مثل زمزمه اینکه حواست به من باشد...



#gandom_nini
دیدگاه ها (۱)

فکر میکنم به سی سال بعد...همان سن و سالی که پوست صورتم دیگر ...

بعضی ها !!!! آرامش مطلقند .........لبخندشان ،،،تلألو برق چشم...

دوستای خوب مثل فرشته ها هستنداونا تو رو راهنمایی می کنندوقتی...

و بالاخره روزیدر سال های دوراین را میفهمی که فرق بسیار بزرگی...

سایه امن چادر، ستون آرامش خانه📌خانه، از دامن پاک زن جان می‌گ...

سایه امن چادر، ستون آرامش خانه📌خانه، از دامن پاک زن جان می‌گ...

☆عشق روانی من پارت ۱۴☆هانما و ا/ت روی نیمکت پارک نشسته بودند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط