خاطره مستقیم از سوریه آمد خواست فوری برویم به روستای
🔻خاطره - مستقیم از سوریه آمد، خواست فوری برویم به روستای پدریاش، پدرش را برد حمام و بعد شروع کرد به بوسیدنش/ گفت: همهی خستگیها از تنم بیرون رفت؛ زیارت دلچسبی بود.
- ۲.۴k
- ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط