سیره شهید ابراهیم امیر عباسی در نگاه به نا محرم
سیره شهید ابراهیم امیر عباسی در نگاه به نا محرم
بعضی زن های همسایه حرص شان در آمده بود! می گفتند: این ابراهیمِ امیرعباسی هم خیلی خودشو میگیره... نگو وقتی از کوچه رد میشد و متوجه میشد که زنهای همسایه سر کوچه نشستن، سرش را پایین انداخت تا نگاهش به ناموس مردم نیفتد.
به خواهرش گفته بود: بین خودم و نامحرم خط قرمز کشیدم...
یک بار هم که ابراهیم با همسرش کنار خیابان ایستاده بود ، به طور ناخودآگاه زن بدحجابی را میبیند، همسرش می گوید: دیدم صورت ابراهیم سرخ شده! با حالت عجیبی گفت :خدایا تو خودت شاهد باش که ما حاضر نیستیم چنین صحنه های خلاف شرعی را توی این مملکت ببینیم.
مبادا به خاطر این جور آدما به ما هم غضب کنی و بلاهای خودت رو سرمون نازل کنی!...
یاد و خاطره تمامی شهدای گرانقدر گرامی باد
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدای گرانقدر و روح امام راحل ره صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
منبع : کتاب ساکنان ملک اعظم/ص ۲۲
بعضی زن های همسایه حرص شان در آمده بود! می گفتند: این ابراهیمِ امیرعباسی هم خیلی خودشو میگیره... نگو وقتی از کوچه رد میشد و متوجه میشد که زنهای همسایه سر کوچه نشستن، سرش را پایین انداخت تا نگاهش به ناموس مردم نیفتد.
به خواهرش گفته بود: بین خودم و نامحرم خط قرمز کشیدم...
یک بار هم که ابراهیم با همسرش کنار خیابان ایستاده بود ، به طور ناخودآگاه زن بدحجابی را میبیند، همسرش می گوید: دیدم صورت ابراهیم سرخ شده! با حالت عجیبی گفت :خدایا تو خودت شاهد باش که ما حاضر نیستیم چنین صحنه های خلاف شرعی را توی این مملکت ببینیم.
مبادا به خاطر این جور آدما به ما هم غضب کنی و بلاهای خودت رو سرمون نازل کنی!...
یاد و خاطره تمامی شهدای گرانقدر گرامی باد
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدای گرانقدر و روح امام راحل ره صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
منبع : کتاب ساکنان ملک اعظم/ص ۲۲
۸۳۵
۱۱ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.