یکی مثل شب آرام و سنگین

یکی مثل شب، آرام و سنگین.
یکی مثل خورشید، گرم و بی‌پایان.
کنار هم شدند و جهان، نفس کشید.

#text
دیدگاه ها (۰)

گاهی جهان فقط دو رنگ داشت؛سیاهِ زخم‌ها و خاکستریِ خستگی.اما ...

هـرکسی زخمی داشت، هـرکسی خستـگی…اما بین این همه فروپاشی،دو ص...

بهار و تابستون و پاییز و زمستون همیشه یه حس مشابه دارنانگار ...

هیچی تو این دنیا همیشگی نیستهمه چیز یه اتفاق گذراستخب که چی ...

هنوزم قصه بریادست،وین سخن آویزه لب:«که می‌افروزد؟ که می‌سوزد...

لحظہ‌ها یکی پس از دیگری عبور می‌کنند؛ اما چیزی در سکوت درونِ...

شب چله

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط