عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۵

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۵


بعد آقای چان رفت که بعد چند مین داشتم نوشیدنی میخوردم که دیدم سوهی دستشو دور دست ته حلقه کرده و اومدن تو سالن و رفتن سمت یکی از میزا اصن چرا اینا باهم دیگه اومدن اعصبانی شده بودم دست یوری رو گرفتم و رفتیم سمت میزشون
کوک:به به ببین کیا اینجان
ته:جناب رئیس چخبر
کوک:هیچ از تو چخبر
ته:هیچی میگذرونیم دیگه
کوک:آها
یوری:وای ته خبرایی هست
ته:چطور
یوری:عین ی زوجین
و به ته و سوهی نگاه کرد
سوهی: نه بابا
ته:نه جونم تو اشتباه فهمیدی
یوری:اما چشماتون که اینو نمیگه مگه نه کوک
آخه اینا کجاشون بهم میاد ایشش
کوک:نمیدونم
یوری:وای خدا خیلی بهم میایین آخه ببینشون
آیییی دختر کَنه چه گیری داده ها آخه اینا اصن مث خواهر برادر می‌مونن چه چیزایی میگه ها
که صدای موسیقی اومد زوج ها بلند شدن داشتن میرقصیدن از یه طرف میخواستم به سوهی پیشنهاد رقص بدم از یه طرف فکر میکردم که اون دوستم نداره....
ته: افتخار رقص میدید بانو
سوهی: البته پرنس
و رفتن باهم رقصیدن هه دختره احمق چجوری روش میشه قبول کنه انقد اعصبانی بودم که می‌شد کل برق کره رو تامین کرد منم از روی اعصبانیت به یوری پیشنهاد رقص دادم
کوک:افتخار رقص میدید؟
یوری:با کمال میل
رفتیم وسط و رقصیدیم که یهو
.........

شرایط پارت بعد: ۱۲لایک۱۰کامنت😄
لطفا منو نکشید😁😂