دخترباغبان

#دختر_باغبان 🌱

#پارت_15

+با خوردن نور لامپ توی اتاق کم‌کم بیدار شدم کسی توی اتاق نبود از رو تخت پایین اومدم و به سمت سرویس رفتم صدای آب حموم میومد فکر کنم ارباب حموم بود بعد از انجام دادن کارهای لازم دوباره روی تخت نشستم.
به این فکر کردم که چرا بین این همه من باید پیش اون بمونم اصن چرا باید توی اتاقش بمونم همینطور تو فکر بودم که احساس کردم کسی کنارمه.
سرمو برگردوندم وبا بالا تنه لخت شوگا مواجه شدم.

+جیغ

ــ چته کر شدم

+چرا اینجوری اومدی؟ (چشاشو گرفته)

ــ پس چطوری بیام

+چرا لباس نپوشیدی؟

ــ دلم نمی‌خواد

+یعنی چی دلم نمی‌خواد برو لباستو بپوش.

ــ الان داری به من دستور میدی

+آره

ــ خیلی پررویی

+میدونم حالا لباستو بپوش.

ــ این زبون درازی کردنت برات عاقبت خوبی نداره ها.
(رفت لباسشو پوشید)

+میتونم یه سوال بپرسم؟

ــ بپرس

+چرا منو آوردی توی اتاقت.

ــ چون دلم خواست.

+بلند شد که از اتاق بره بیرون.

ــ کجا ؟

+می‌خوام برم بیرون.

ــ من که اجازه ندادم.

+اجازه میدی برم بیرون

ــ نه بشین سرجات.

ادامه دارد...............🌱
دیدگاه ها (۰)

#دختر_باغبان 🌱#پارت_16+ولی من می‌خوام برم بیرون حوصلم سر رفت...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_17ــ نمیخوای بشینی؟+نهــ از تخت بیا پایی...

#دختر_باغبان🌱#پارت_14ــ می‌دونی که از این یه بعد باید اینجا ...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_13ویو ا/تیه روز میگذره که بهمون گفت میخو...

game of love and hate(part 17)

آیدل خلافکار ...

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟒𝟏از روی صندلی بلند شدم هنوز دو قدم برنداشته بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط