سرم بدجور درد میکرد آروم چشامو باز کردم و با تهی مواجه شدم
#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦
𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟕𝟔
سرم بدجور درد میکرد آروم چشامو باز کردم و با تهی مواجه شدم.
تهی:آنا حالت خوبه؟
آنالی:سرم....
تهی:پسره وحشی نگا با سرت چیکار کرده.
آنالی: میشه یه لیوان آب بهم بدی.
تهی:باشه.
آنالی:با کمک تهی روی تخت نشستم و لیوان آب رو ازش گرفتم و خوردم.
تهی: الان بهتری؟
آنالی:آهوم.
آروم سرمو به تاج تخت تکیه دادم و آروم چشامو بستم.
ویو جونگکوک
روی کاناپه نشستم و لب زدم:
ــ بیارینش داخل.
مادربزرگ:ملین رو اوردی؟
جونگ کوک:پس انتظار داری که کیو بیارم؟
ملین:از جونم چی میخوای مگه نگفتی نمیزاری دست تهیونگ بهم بخوره بعد تو داری........
جونگکوک: فقط دو روز.
ملین:مگه احمقم که پیش اون روانی دو روز بمونم.
مادربزرگ:اگه قبول کنی پول خوبی بهت میدم.
ملین:من به پول لازم ندارم.
مادربزرگ:یه آپارتمان توی بوسان دارم با یه رستوران درآمد خیلی خوبی هم ازش دارم خودت که نمیخوای کار کنی فقط پولشو میگیری.
ملین:بازم.........
آرتو:بهت قول میدیم که هیچ اتفاقی برات نیافته.
ملین:از کجا مطمئن باشم؟
ادامه دارد.............∆
𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟕𝟔
سرم بدجور درد میکرد آروم چشامو باز کردم و با تهی مواجه شدم.
تهی:آنا حالت خوبه؟
آنالی:سرم....
تهی:پسره وحشی نگا با سرت چیکار کرده.
آنالی: میشه یه لیوان آب بهم بدی.
تهی:باشه.
آنالی:با کمک تهی روی تخت نشستم و لیوان آب رو ازش گرفتم و خوردم.
تهی: الان بهتری؟
آنالی:آهوم.
آروم سرمو به تاج تخت تکیه دادم و آروم چشامو بستم.
ویو جونگکوک
روی کاناپه نشستم و لب زدم:
ــ بیارینش داخل.
مادربزرگ:ملین رو اوردی؟
جونگ کوک:پس انتظار داری که کیو بیارم؟
ملین:از جونم چی میخوای مگه نگفتی نمیزاری دست تهیونگ بهم بخوره بعد تو داری........
جونگکوک: فقط دو روز.
ملین:مگه احمقم که پیش اون روانی دو روز بمونم.
مادربزرگ:اگه قبول کنی پول خوبی بهت میدم.
ملین:من به پول لازم ندارم.
مادربزرگ:یه آپارتمان توی بوسان دارم با یه رستوران درآمد خیلی خوبی هم ازش دارم خودت که نمیخوای کار کنی فقط پولشو میگیری.
ملین:بازم.........
آرتو:بهت قول میدیم که هیچ اتفاقی برات نیافته.
ملین:از کجا مطمئن باشم؟
ادامه دارد.............∆
- ۹.۵k
- ۰۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط