p


꧁꧁꧁꧁꧁꧂꧂꧂꧂꧂

☆خدمتکار های شل مغز من به تهیونگ بگین ارباب گینگی... خخخ
&اه... وقتی اومدم بالا کاری کردم تا ی هفته مث پنگون راه بری حالیت میشه

(کوک تا این حرف ته ته رو شنید غزل خدافظی خوند و رفت سریع از رو میز اسلحه اسباب بازی که خود ته برا تولدش خریده بود رو برداشت البته عرض کنم این اسلحه دارای تیر های گرد دردناکی هس و بعد رفت زیر تخت قایم شد و اماده برا امتحان اسلحه رو تهیونگ)
☆الان واقعا به فاکم میده (کوک میدونست ته وقتی خون جلو چشماشو بگیر براش فرق نمیکنه هیونگ باشه رفیق باشه اوپا هرچی به چوخ میده)
☆یعنی قراره از خرگوش تبدیل به پنگون شم؟.. یعنی به فاک میرم؟.. نهه من خودم تاپم!!!(با بسته شدن در و ورود ته ساکت شد)
&الان مثلاًن قایم شدی کوک... هه از دوران پرورشگاه همین جوری بودی بچه.. نی نی... کوچولو
☆.. گگگگ..(زمزمه وار ادای ته رو در میاره اون و ته بهترین رفیق های هم هستن اما... الان باید یا به چوخ بده یا به چوخ میره)
&بیا بیرون... هه دوست من
☆خودت خواستی ـ..(ماشه اسلحه رو کشید و رو موز ته هدف گرفت و تو دلش گفت شیر موز منو به فاخ میدی موزتو به فاخ میدم و تیر اسباب بازی رو رها کرد و خورد به موز ته)
&فاکیوووووو.... جئون جونگ کوکککککک... اه... اخ
☆خخخ(کوک خندید و از زیر تخت خارج شد و رفت سمت در و فرار کرد)
꧁꧁꧁꧁꧁[ویو ات] ꧂꧂꧂꧂꧂

(به جیهوپ قول داده بودم امشب براش کیک درست کنم هرچند دلم درد میکنه به خاطر پریودی ولی خب قول دادم)
(چند ساعت بعد)
♡اخیش تموم شد اوخی خوشگل شد خخخ...(برا جیهوپ ی کیک میوه ای با خامه درست کردم عالی شد و صدای در اومد و جیهوپ وارد خونه شد)
@سلاممممم
♡اوپااااا (محکم جیهوپ رو بغل کرد)
@اوممم چه بوی خوبی میاد وایسا کیک درست کردی دیگه نه؟
♡اوهوم ارع مخصوص تو (با لبخند)
@اه اجی مهربون من
♡اوپا بده من وسایل رو ببرم
(جیهوپ ی لحظه ترسید اخه داخل کیفش مدارک و اسناد رسمی مافیایی بود و اگ ات اینارو ببینه بدبخت میشه اما اگ نده ات مشکوک میشه پ با احتیاط به دست ات داد و خیلی جدی گفت)
@کوچولو حواست باشه برو تو دفتر کارم بزار
♡اینا چیه اوپا؟
@خب اسناد
♡اسناد چی؟
(جیهوپ کلافه از سوال های اجیش گفت)
@اسناد رسمی شرکته حالا برو بزار برم کیک بخورم (پکر)
♡باشه (ات از پله های عمارت رفت بالا و وارد دفتر کار جیهوپ شد و کیف چرمی رو روی میز گذاشت اما کنجکاو بودنش اجازه نمی داد بدون فضولی تو کیف بره)
♡یعنی توش چیه انقد اوپا نگران بود
(زیپ کیف رو باز کرد و به برگ ها نگاه کرد و همشون جز یکی انگلیسی نوشته شده بود)
♡لعنتی کاش سر کلاس های زبان نمی خوابیدم پووف (وفقط ی برگه کره ای نوشته شده بود و برداشت تا خواست بخونه صدای قدم های نزدیک شدن کسی به در رو شنید پ زود کاغذ رو تو جیبش گذاشت
دیدگاه ها (۱)

کدوم؟ بهم میخوره بگین

p² ꧁꧁꧁꧁꧁꧁꧂꧂꧂꧂꧂꧂♡وای ابروم رفت (همین جور تو دستشویی بود و بعد...

p¹علامت جیهوپ@꧁꧁꧁꧁꧁꧂꧂꧂꧂꧂♡میگم جیهوپ من... امروز یکم خستمه می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط