پارت چهارم رمان ایدل من

داشتم فکر میکردم که یهو صدای جونگکوک و شنیدم که میگفت خانم کیم


با عجله رفتم سمتشون

+: بله اقای جعون کاری دارید؟

کوک: برامون هفت تا کاسه نودل و سوشی و میگو پخته بیار لطفا

+: بله چشم

رفتم سمت اشپز خونه

+: خانم لی اقای جعون گفتن که اینا رو براشون اماده کن (خودتون میدونید دیگه حوصله نوشتم ندارم)

لی: بله حتما

(بیست دقیقه بعد )

لی: خانم کیم غذاها اماده ان با اقای چوی ببریدشون

اقای چوی سرشو به علامت موافقت تکون داد و با هم غذا ها رو بردیم

نمیدونم چرا وقتی میرفتم پیش اعضا جیهوپ همش بهم نگاه میکرد البته لبخند هم میزد

چیز مهمی نبوده بابا کی از من خوشش میاد مخصوصل اعضای بی تی اس

(ویو جیهوپ)

ا/ت و تو کنسرتمون دیدم اون خیلی قشنگه فکر کنم یه حس هایی بهش دارم ولی نمیتونم بهش بگم چون اون فقط یه دختر عادیه اما البته از نظر من زیادم عادی نیست اون لبخند هایی زیبا داره و چشماش درشت و درخشانه، موهاشم بلند و موج داره لب هاشم پر و صورتیه


باید یجوری بهش بگم دوستش دارم اما میترسم چون ممکنه ارمیا عصبانی بشن و بهم هیت بدن اما در فرصت مناسب باهاش صحبت میکنم

(ویو نویسنده)

بله خب جیهوپ ا/ت و دوست داره و ات خم جیهوپ و دوست داره ولی...
دیدگاه ها (۱)

ارمی حتما بخون

جین 💜♥تور جهانی

پارت سوم رمان ایدل من

پارت دوم رمان ایدل من

دوست دختر اجاره ای

مرگ بی پایان پارت ۲۹

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط