فیک: گودال
فیک: گودال
part²⁹
جانگهی:واقعا نیازی من کار کار خاصی انجام ندادم
تهیونگ: خواهرمو نجات دادی باید ازت تشکر کنم
جانگهی: واقعا نیازی نیست
جین: نمیشه که پسر
از پلهها بالا رفت
وارد اتاق شد
دوش کوتاهی گرفت از حموم بیرون آمد و لباس راحتی پوشید
از پلهها پایین رفت
" بریم "a.t
سوار ماشین شدن و به سمت دکتر حرکت کردن
توی ماشین بینشو سکوت مطلق برقرار بود که جئون این سکوت شکست
" باهات چیکار کرد؟ "jk
" گفتم که هیچی کاریمنکرد "a.t
" پس اسلحه رو از کجا اوردی؟ "jk
( ا.ت برای اینکه تهیونگ عصبانی نشه قضیه سانسور شده تعریف کرده *سانسور صدا و سیما* )
" اعممم خب اونجا بود "a.t
" سر تهیونگ اینطوری شیر مالیدی منو نمیتونی درست برام تعریف کن چی شده به تهیونگ نمیگم "jk
" چیزی نشده "a.t
" باید سرت داد بزنم تا جواب بدی یا همینجوری راحتی! ... "jk
" خیلی خوب میگم ، ولی مبادا به تهیونگ بگیا بگرنه حسابتو میرسم "a.t
" گفتم که نمیگم پس بگو "jk
"قول بده "a.t
" ا.ت بگو "jk
اول قول بده تا بگم "a.t
انگشت کوچیکشو بالا آورد و نزدیک جئون گرفت
نگاهی به چشمای منتظر دختر انداخت و بعد نگاهشو به جاده داد
انگشت کوچیکشو بالا آورد و به انگشت دختر قفل کرد
" قول "jk
" خوبه "a.t
( قضیه گفت )
" عوضی "jk
" کاری هم نکرد که بخوای گندهاَش کنی "a.t
" کاری نکرد که بخوامگنده اش کنم؟ خخخخخ .. خواسته بهت دست بزنه بعد میگی کاری نکرده ، خیلی خنگی "jk
" الان سالم "a.t
" میدونی اگه تهیونگ بفهمه بهش راستشو نگفتی چه بلای سر تو اون چان میاره! "jk
" هی هی هی ببین منو قول دادی بهش نگی "a.t
" قول دادم سر قولم میمونم چیز نمیگم "jk
" اگه چیزی بگی پوست کلتو میگم "a.t
" اگه قول نداده بودم با این تحدیدات میرفتم میگفتم "jk
" الحق که فضایی "a.t
" رسیدیم اونجا از پیشم جوم نمیخوری "jk
" باش "a.t
وارد مطب شدن
روی صندلی منتظر نشسته بودن تا نوبتشون بشه
نوبتشون شد
وارد دفتر دکتر شدن
روی صندلی نشست و جئون بالا سرش
دکتر باند سرش دختر باز کرد و نگاهی بهش انداخت و یه قسمت زخمی سرش چشم زخمی زد( از اون بزرگا ،اسمشو نمیدونم:)
دکتر: پامادی که برات نوشتم تهیه میکنی ، هرشب چسب بر میداری بهش پاماد میزنی و یکی تمیز میزنی
" مشکی دیگه نیست؟ "jk
دکتر: نه حالشون خوبه
" خیلی ممنونم "a.t
part²⁹
جانگهی:واقعا نیازی من کار کار خاصی انجام ندادم
تهیونگ: خواهرمو نجات دادی باید ازت تشکر کنم
جانگهی: واقعا نیازی نیست
جین: نمیشه که پسر
از پلهها بالا رفت
وارد اتاق شد
دوش کوتاهی گرفت از حموم بیرون آمد و لباس راحتی پوشید
از پلهها پایین رفت
" بریم "a.t
سوار ماشین شدن و به سمت دکتر حرکت کردن
توی ماشین بینشو سکوت مطلق برقرار بود که جئون این سکوت شکست
" باهات چیکار کرد؟ "jk
" گفتم که هیچی کاریمنکرد "a.t
" پس اسلحه رو از کجا اوردی؟ "jk
( ا.ت برای اینکه تهیونگ عصبانی نشه قضیه سانسور شده تعریف کرده *سانسور صدا و سیما* )
" اعممم خب اونجا بود "a.t
" سر تهیونگ اینطوری شیر مالیدی منو نمیتونی درست برام تعریف کن چی شده به تهیونگ نمیگم "jk
" چیزی نشده "a.t
" باید سرت داد بزنم تا جواب بدی یا همینجوری راحتی! ... "jk
" خیلی خوب میگم ، ولی مبادا به تهیونگ بگیا بگرنه حسابتو میرسم "a.t
" گفتم که نمیگم پس بگو "jk
"قول بده "a.t
" ا.ت بگو "jk
اول قول بده تا بگم "a.t
انگشت کوچیکشو بالا آورد و نزدیک جئون گرفت
نگاهی به چشمای منتظر دختر انداخت و بعد نگاهشو به جاده داد
انگشت کوچیکشو بالا آورد و به انگشت دختر قفل کرد
" قول "jk
" خوبه "a.t
( قضیه گفت )
" عوضی "jk
" کاری هم نکرد که بخوای گندهاَش کنی "a.t
" کاری نکرد که بخوامگنده اش کنم؟ خخخخخ .. خواسته بهت دست بزنه بعد میگی کاری نکرده ، خیلی خنگی "jk
" الان سالم "a.t
" میدونی اگه تهیونگ بفهمه بهش راستشو نگفتی چه بلای سر تو اون چان میاره! "jk
" هی هی هی ببین منو قول دادی بهش نگی "a.t
" قول دادم سر قولم میمونم چیز نمیگم "jk
" اگه چیزی بگی پوست کلتو میگم "a.t
" اگه قول نداده بودم با این تحدیدات میرفتم میگفتم "jk
" الحق که فضایی "a.t
" رسیدیم اونجا از پیشم جوم نمیخوری "jk
" باش "a.t
وارد مطب شدن
روی صندلی منتظر نشسته بودن تا نوبتشون بشه
نوبتشون شد
وارد دفتر دکتر شدن
روی صندلی نشست و جئون بالا سرش
دکتر باند سرش دختر باز کرد و نگاهی بهش انداخت و یه قسمت زخمی سرش چشم زخمی زد( از اون بزرگا ،اسمشو نمیدونم:)
دکتر: پامادی که برات نوشتم تهیه میکنی ، هرشب چسب بر میداری بهش پاماد میزنی و یکی تمیز میزنی
" مشکی دیگه نیست؟ "jk
دکتر: نه حالشون خوبه
" خیلی ممنونم "a.t
۱۸.۱k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.