من بودم و اون با یه نور کم

من بودم و اون با یه نور کم .
.
.
.
.
.
.
.

.



یهو مامانم اومد گفتم پاشو گمشو بخواب فلج میشی یکم هم به سازنده گوشی و نت فش دادو رفت باز من میخواستم یه پست عاشقانه بذارم نشد:(
دیدگاه ها (۲)

شب همگی خوش..

آدمها را میتوان به 2 دسته تقسیم کرد. قری و غریآدمهای غری (به...

#دیلان

رمان در میان موهای نقره ای«پارت اول»

ادامه....

سایه های سبز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط