پارت دوم ((دلیل خنده هام))
#پارت_دوم ((دلیل خنده هام))
جیسو: من بهت قول میدم.. از صبح تا شب کار میکنیم تا یه آیدل بشـیم .. این آرزوی تو و منه کتی... از آرزوت دست نکش!
سعی کردی بحث و عوض کنی.. نگاهش کردی و گفتی: تو چرا همیشه پایین موهات و بنفش رنگ میکنی؟
جیسو: بحث و عوض نکن.. تو چرا وقتی اسم اصلیت کاترینه کتی صدات میکنن؟
لبخندی زد و ادامه داد: من توی بیگ هیت آشنا دارم.. میتونیم اولین آیدل های زن بیگ هیت باشیم:")
کتی: مـن..باید از برادرم اجازه بگیرم..
با تعجب نگاهت کرد.. نباید لو میدادی که با برادر مـرده ات در ارتباطی..
پوزخندی زدی و گفتی : باشه... من میام
جیغ کوچیکی کشید و توی خونه دویید
.
.
.
کش موهات و با دستاش باز کرد و دستت و گرفت.. خب دیگه بریم روی استیج؟
کتی:مـ..من کره ای بلد نیستم..
جیسو : من با داور ها حرف میزنم:)
پرده رو زدید کنار و دوتایی آهنگ DNA بی تی اس رو خوندید.. پارت های انگلیسی رو تو میخوندی و پارت های کره ای رو جیسو:) باورتون نمیشد.. قبول شدید..
یکی از داور ها ک انگلیسی بلد بود گفت: فقد تو سعی کن کره ای یاد بگیری... میتونی از نامجون کمک بگیری چون توی این کمپانی بیشتر از همه بلده آموزش بده..
و برای رقصت هم میتونی بری پیش دنسر اصلیمون جیهوپ!
میتونین برید!
.
.
.
با صدای زنگ ساعت از خواب بلند شدی..
به سمت سلف غذا رفتی.. جیسو اونجا بود و تهیونگ یکی از عضو های بی تی اس و ول نمیکرد.. تهیونگ هم فقد لبخند ضایع ای زده بود ولی معلوم بود از اینکه از حرف زدنای جیسو خسته شده ناراحته..
رفتم به سمتشون و به انگلیسی گفتم: جیسو..بسه دیگه.. تهیونگ بعد از دیدنه من لبخندی زد و نگاهم کرد.. تنها کلمه ای رو که یاد گرفته بودم گفتم: آنیونگ هاسیو((سلام))
تهیونگ هم جوابت و داد
دست جیسو رو کشیدی و بعد از خوردن غذا به سمت سالن رقص رفتی.. جیسو هم به سمت بقیه جاهای کمپانی رفت تا این کمپانی بزرگ و زیر و رو کنه!
همه دورت حلقه زدن...
تو عضو جدیدی؟ اسمت چیه؟
نامجون :بسه..برید کنار.. ب انگلیسی حرف زد.. (( تو کره ای بلد نیستی))
نفس عمیقی کشیدی و گفتی : تو باید نامجون باشی..بهم گفتن باید از تو کره ای و از جیهوپ رقص یاد بگیرم.. جیهوپ بالا پایین پرید و گفت: هی..درباره ی من حرف زد درسته؟
جین و جیمین و جونگ کوک بعد از دیدنت نگاهی به تو و نامجون انداختن و سالن رو ترک کردن.. نامجون به سمت میز گوشه ی سالن رفت و یه کتاب پرتاب کرد توی بغلت^^
نامجون: بشیـن.. نگاهی به زمین انداختی و نشستی..جیهوپ و نامجون نشستن کنارت.. نامجون: من معلم سخت گیری عم.. اگر گوش ندی برات بد میشه:) لبخندی زدی و گفتی : قول میدم تک تک حرف هایی رو که میزنی یاد بگیرم..
اخمی کرد و گفت: خوبه.. درس اول..
((پایان پارت ۲))
جیسو: من بهت قول میدم.. از صبح تا شب کار میکنیم تا یه آیدل بشـیم .. این آرزوی تو و منه کتی... از آرزوت دست نکش!
سعی کردی بحث و عوض کنی.. نگاهش کردی و گفتی: تو چرا همیشه پایین موهات و بنفش رنگ میکنی؟
جیسو: بحث و عوض نکن.. تو چرا وقتی اسم اصلیت کاترینه کتی صدات میکنن؟
لبخندی زد و ادامه داد: من توی بیگ هیت آشنا دارم.. میتونیم اولین آیدل های زن بیگ هیت باشیم:")
کتی: مـن..باید از برادرم اجازه بگیرم..
با تعجب نگاهت کرد.. نباید لو میدادی که با برادر مـرده ات در ارتباطی..
پوزخندی زدی و گفتی : باشه... من میام
جیغ کوچیکی کشید و توی خونه دویید
.
.
.
کش موهات و با دستاش باز کرد و دستت و گرفت.. خب دیگه بریم روی استیج؟
کتی:مـ..من کره ای بلد نیستم..
جیسو : من با داور ها حرف میزنم:)
پرده رو زدید کنار و دوتایی آهنگ DNA بی تی اس رو خوندید.. پارت های انگلیسی رو تو میخوندی و پارت های کره ای رو جیسو:) باورتون نمیشد.. قبول شدید..
یکی از داور ها ک انگلیسی بلد بود گفت: فقد تو سعی کن کره ای یاد بگیری... میتونی از نامجون کمک بگیری چون توی این کمپانی بیشتر از همه بلده آموزش بده..
و برای رقصت هم میتونی بری پیش دنسر اصلیمون جیهوپ!
میتونین برید!
.
.
.
با صدای زنگ ساعت از خواب بلند شدی..
به سمت سلف غذا رفتی.. جیسو اونجا بود و تهیونگ یکی از عضو های بی تی اس و ول نمیکرد.. تهیونگ هم فقد لبخند ضایع ای زده بود ولی معلوم بود از اینکه از حرف زدنای جیسو خسته شده ناراحته..
رفتم به سمتشون و به انگلیسی گفتم: جیسو..بسه دیگه.. تهیونگ بعد از دیدنه من لبخندی زد و نگاهم کرد.. تنها کلمه ای رو که یاد گرفته بودم گفتم: آنیونگ هاسیو((سلام))
تهیونگ هم جوابت و داد
دست جیسو رو کشیدی و بعد از خوردن غذا به سمت سالن رقص رفتی.. جیسو هم به سمت بقیه جاهای کمپانی رفت تا این کمپانی بزرگ و زیر و رو کنه!
همه دورت حلقه زدن...
تو عضو جدیدی؟ اسمت چیه؟
نامجون :بسه..برید کنار.. ب انگلیسی حرف زد.. (( تو کره ای بلد نیستی))
نفس عمیقی کشیدی و گفتی : تو باید نامجون باشی..بهم گفتن باید از تو کره ای و از جیهوپ رقص یاد بگیرم.. جیهوپ بالا پایین پرید و گفت: هی..درباره ی من حرف زد درسته؟
جین و جیمین و جونگ کوک بعد از دیدنت نگاهی به تو و نامجون انداختن و سالن رو ترک کردن.. نامجون به سمت میز گوشه ی سالن رفت و یه کتاب پرتاب کرد توی بغلت^^
نامجون: بشیـن.. نگاهی به زمین انداختی و نشستی..جیهوپ و نامجون نشستن کنارت.. نامجون: من معلم سخت گیری عم.. اگر گوش ندی برات بد میشه:) لبخندی زدی و گفتی : قول میدم تک تک حرف هایی رو که میزنی یاد بگیرم..
اخمی کرد و گفت: خوبه.. درس اول..
((پایان پارت ۲))
۱۰۷.۵k
۱۳ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.