شروعی با لبخند تو
شروعی با لبخند تو:
اون..
داشت پیانو میزد؟
شت..
هنوز تو شک بودم که لب زد
(مثلا ا.ت داره آهنگ میخونه)
تا به خودم اومدم دیدم اهنگ تموم شده و بلافاصله آهنگ بعدی
کلی آهنگ پشت سر هم تا...
آ.ت:از گروه دوست داشتنی بی تی اس میخوام که روی استیج بیان و نظرشون رو درباره این کنسرت بگن
جین:حاجی پشمام خورشت قیم... یعنی نامجون من نمیام
نامجون:اینجا جای خورشت قیمه درست کردن نیست پاشو بیا کلی برامون حرف در میارن
یهویی دست جین رو کشید و اومدن روی استیج
جیغ همه اومد رو هوا
اول از نامجون
و....و.....
تا رسید به جین
جین:سلام به خانواده محترم...یعنی دوستان خوبی که وقت میزارن و میان به کنسرت
از نظر من این خانم محترم واقعا مادر خوب....
یعنی خانواده هنرمندی داشتند
آ.ت از خجالت داشت قرمز میشد
جین:همین دیگه
ویو دوماه بعد از کنسرت:
رزی:ا.ت چیکار کردی
آ.ت:م.من کاری نک...
جنی:کاری نکردی؟دختر میدونی چقدر پشت سرت حرف در اوردن؟
آ.ت:هق هق (مثلا گریه)ولی من فقط تشکر...
لیسا:با همین تشکرت باعث شدی که ما تا دو ماه هیچ کامبکی نداشته باشیم
(بچه ها این یه فیکه و من نمیخوام بلک پینک رو بدنشون بدم)
آ.ت:بهتره توی این دوماه نباشم که عرصه بهتون تنگ نشه(یه چمدون برداشت و رفت)
تا اومد بیرون اشکاش زاری شدن
یهویی بارون اومدن
آ.ت:گوه تو شانسم...
گوه تو زندگیم
گوه تو...
عه چرا بارون بند اومد؟
یهویی بالای سرشو نگاه کرد
یه چتر بالا سرش بود..
برگشت
اون
خماری🤝🏻
شرط:۲۰ لایک ۱۰ کامنت
اون..
داشت پیانو میزد؟
شت..
هنوز تو شک بودم که لب زد
(مثلا ا.ت داره آهنگ میخونه)
تا به خودم اومدم دیدم اهنگ تموم شده و بلافاصله آهنگ بعدی
کلی آهنگ پشت سر هم تا...
آ.ت:از گروه دوست داشتنی بی تی اس میخوام که روی استیج بیان و نظرشون رو درباره این کنسرت بگن
جین:حاجی پشمام خورشت قیم... یعنی نامجون من نمیام
نامجون:اینجا جای خورشت قیمه درست کردن نیست پاشو بیا کلی برامون حرف در میارن
یهویی دست جین رو کشید و اومدن روی استیج
جیغ همه اومد رو هوا
اول از نامجون
و....و.....
تا رسید به جین
جین:سلام به خانواده محترم...یعنی دوستان خوبی که وقت میزارن و میان به کنسرت
از نظر من این خانم محترم واقعا مادر خوب....
یعنی خانواده هنرمندی داشتند
آ.ت از خجالت داشت قرمز میشد
جین:همین دیگه
ویو دوماه بعد از کنسرت:
رزی:ا.ت چیکار کردی
آ.ت:م.من کاری نک...
جنی:کاری نکردی؟دختر میدونی چقدر پشت سرت حرف در اوردن؟
آ.ت:هق هق (مثلا گریه)ولی من فقط تشکر...
لیسا:با همین تشکرت باعث شدی که ما تا دو ماه هیچ کامبکی نداشته باشیم
(بچه ها این یه فیکه و من نمیخوام بلک پینک رو بدنشون بدم)
آ.ت:بهتره توی این دوماه نباشم که عرصه بهتون تنگ نشه(یه چمدون برداشت و رفت)
تا اومد بیرون اشکاش زاری شدن
یهویی بارون اومدن
آ.ت:گوه تو شانسم...
گوه تو زندگیم
گوه تو...
عه چرا بارون بند اومد؟
یهویی بالای سرشو نگاه کرد
یه چتر بالا سرش بود..
برگشت
اون
خماری🤝🏻
شرط:۲۰ لایک ۱۰ کامنت
- ۲.۷k
- ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط