دوباره سیلامممممم 🥺🥰✨😍
دوباره سیلامممممم 🥺🥰✨😍
درخواست داشتید ک اگه تا فردا میزاشتم استخون باسنم رو هم میدریدین🗿💃🏻😑
بریمممم ✨🐾
موضوع: اگه تو بیرون ت رو با ی مرد ببینن
(شما فقط میخواستین بهش ادرس بدین)
دازای: خب....
رفته بودی ن ی دوری بزنین ک دازای تلفنش زنگ خورد و رفت ک حرف بزنه و کمی باهات فاصله گرفت
بعد ت منتظر بودی ک دیدی ی نردی به سمتت میاد ک خیلی هم مهربونه و ازت ادرس رو پرسید و ت داشتی با لبخند جواب میدادی و و اون هم خندید
دازای تلفنش تمومید و اومد و.... ان الله و انا علیه راجعون 💃🏻🗿
بعد دستتو محکم گرفت و کشید و ت رو برد خونتون
ی کوچولو باهم جعر و بحث کردین و دازای قانع شد ولی ت قهر کردی
چویا: ایشون صگ مست بود (😐)
ت زودتر از بار اومدی بیرون و منتظر موندی تا چویا بیاد
و باز هم ی نرد مهربون اومد و ادرس خواست و بگو بخند کردین و.....ان الله و انا علیه راجعون 💃🏻😑
سریع بردت خونه و ی چک زد تو گوش مبارک و تا دو روز قهر بودین ولی چویا پشیمون بود
اکو: ت با دوستات رفته بودی بیرون
و اکو ماموریت بود یهو دوباره این مرد پدر موز مهربون پیداش میشه🗿
و اکو هم اتفاقی که از اونجا رد میشده دید.... ان الله و انا علیه راجعون 💃🏻😐
ماموریت رو ول میکنه و میبرتت خونه
سرت داد میکشه و ی چک به گوش موبارکتون زد و قهر کردین
تا اینکه
اتسو: فک کردی این از خشونت استفاده میکنه؟
فوقش ک این مرتیکه ی پدر هانما و مادر کیساکی رو دید ارم صدات میزنه و گربه میکنه
شاید ی کوچولو باهات مهربون باشه ولی ازت دلخوره شدیددددد تا وقتی ک
خودافس 🤭 🍫 🥕
راستی اینا ی پارت دیگه راجع به ادامش میدم واسه عذرخواهی هست😊👌🏻
#سوکوکو
#شین_سوکوکو
#انیمه
#وانشات
#دازای
#چویا
#اکوتاگوا
#اتسوشی
#سگ_های_ولگرد_بانگو
درخواست داشتید ک اگه تا فردا میزاشتم استخون باسنم رو هم میدریدین🗿💃🏻😑
بریمممم ✨🐾
موضوع: اگه تو بیرون ت رو با ی مرد ببینن
(شما فقط میخواستین بهش ادرس بدین)
دازای: خب....
رفته بودی ن ی دوری بزنین ک دازای تلفنش زنگ خورد و رفت ک حرف بزنه و کمی باهات فاصله گرفت
بعد ت منتظر بودی ک دیدی ی نردی به سمتت میاد ک خیلی هم مهربونه و ازت ادرس رو پرسید و ت داشتی با لبخند جواب میدادی و و اون هم خندید
دازای تلفنش تمومید و اومد و.... ان الله و انا علیه راجعون 💃🏻🗿
بعد دستتو محکم گرفت و کشید و ت رو برد خونتون
ی کوچولو باهم جعر و بحث کردین و دازای قانع شد ولی ت قهر کردی
چویا: ایشون صگ مست بود (😐)
ت زودتر از بار اومدی بیرون و منتظر موندی تا چویا بیاد
و باز هم ی نرد مهربون اومد و ادرس خواست و بگو بخند کردین و.....ان الله و انا علیه راجعون 💃🏻😑
سریع بردت خونه و ی چک زد تو گوش مبارک و تا دو روز قهر بودین ولی چویا پشیمون بود
اکو: ت با دوستات رفته بودی بیرون
و اکو ماموریت بود یهو دوباره این مرد پدر موز مهربون پیداش میشه🗿
و اکو هم اتفاقی که از اونجا رد میشده دید.... ان الله و انا علیه راجعون 💃🏻😐
ماموریت رو ول میکنه و میبرتت خونه
سرت داد میکشه و ی چک به گوش موبارکتون زد و قهر کردین
تا اینکه
اتسو: فک کردی این از خشونت استفاده میکنه؟
فوقش ک این مرتیکه ی پدر هانما و مادر کیساکی رو دید ارم صدات میزنه و گربه میکنه
شاید ی کوچولو باهات مهربون باشه ولی ازت دلخوره شدیددددد تا وقتی ک
خودافس 🤭 🍫 🥕
راستی اینا ی پارت دیگه راجع به ادامش میدم واسه عذرخواهی هست😊👌🏻
#سوکوکو
#شین_سوکوکو
#انیمه
#وانشات
#دازای
#چویا
#اکوتاگوا
#اتسوشی
#سگ_های_ولگرد_بانگو
۷.۴k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.