آب و آتش پارت۱۱
داخل مافیا همه متعجب به این دو تا نگاه می کردن
بعضی ها حسادت می کردن
بعضی ها خوشحال شدن
بعضی ها هم بیخیال بودن
بعضی ها می گفتن دیدین درست گفتم
موری سنسی اون دو تا رو برای مأموریت خواست
قرار بود برن به شرکتی که از مافیا دزدی کرده
و قرار بر این شد همه رو بکشند و کسی زنده نمونه
موری این دو تا کشنده ترین هستند پس مأموریت مال خودشونه: مأموریت اینه به بهترین شکل ممکن انجامش بدید
چویا/رایلا پس مأموریت کشتن آدم های بی مصرفه:بله موری سنسی
موری بله چه هماهنگی زیبایی :یه سوال شما دو تا الان دوستید دیگه یا نه اینجوری نشون میدید
چویا خب به فنا رفتن الان میگه به دخترم نزدیک نشو:ما فقط دوستیم موری سنسی
رایلا بدبخت شدم اگه بگه دیگه نزدیکش نشو چی:درسته پدر فقط دوست هستیم
موری دارن طفره میرن: باشه فهمیدم حالا برید سر مأموریت که دیر نشه
چویا/رایلا: بله موری سنسی
این دو باهم رفتن بیرون
موقع بیرون رفتن رایلا زد پشت چویا
چویا هم یکی زد به بازوی رایلا
رفتن مأموریت
سه یا چهار بار چویا حدودی مرده بود
رایلا رییس اونجا رو با بهترین تکنیکش کشت
اختلال داخلی وقتی دستش به سر رییس خورد
خداحافظی کرد باهاش و خونش رو صورتش ریخت
بعد از مأموریت رفتن خونه رایلا خیلی شیک و بزرگ بود
البته از دختر رییس مافیا بهتر از این هم انتظار نمی رفت
#بانگو_استری_داگز #سگ_های_ولگرد_بانگو #چویا_ناکاهارا #فن-فیک #سناریو #انیمه #مانگا
بعضی ها حسادت می کردن
بعضی ها خوشحال شدن
بعضی ها هم بیخیال بودن
بعضی ها می گفتن دیدین درست گفتم
موری سنسی اون دو تا رو برای مأموریت خواست
قرار بود برن به شرکتی که از مافیا دزدی کرده
و قرار بر این شد همه رو بکشند و کسی زنده نمونه
موری این دو تا کشنده ترین هستند پس مأموریت مال خودشونه: مأموریت اینه به بهترین شکل ممکن انجامش بدید
چویا/رایلا پس مأموریت کشتن آدم های بی مصرفه:بله موری سنسی
موری بله چه هماهنگی زیبایی :یه سوال شما دو تا الان دوستید دیگه یا نه اینجوری نشون میدید
چویا خب به فنا رفتن الان میگه به دخترم نزدیک نشو:ما فقط دوستیم موری سنسی
رایلا بدبخت شدم اگه بگه دیگه نزدیکش نشو چی:درسته پدر فقط دوست هستیم
موری دارن طفره میرن: باشه فهمیدم حالا برید سر مأموریت که دیر نشه
چویا/رایلا: بله موری سنسی
این دو باهم رفتن بیرون
موقع بیرون رفتن رایلا زد پشت چویا
چویا هم یکی زد به بازوی رایلا
رفتن مأموریت
سه یا چهار بار چویا حدودی مرده بود
رایلا رییس اونجا رو با بهترین تکنیکش کشت
اختلال داخلی وقتی دستش به سر رییس خورد
خداحافظی کرد باهاش و خونش رو صورتش ریخت
بعد از مأموریت رفتن خونه رایلا خیلی شیک و بزرگ بود
البته از دختر رییس مافیا بهتر از این هم انتظار نمی رفت
#بانگو_استری_داگز #سگ_های_ولگرد_بانگو #چویا_ناکاهارا #فن-فیک #سناریو #انیمه #مانگا
۶۶۴
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.