(استاد جذاب من) پارت بیستم
(استاد جذاب من) پارت بیستم
گفتمشون نمیتونستین اینو پشت تلفن بگین من خودم دوست دخترمه تنهایی فرستادم تایلند حالا تو هم میگی اون دوست دخترش ولش کرده حالا من چیکار کنم جونگ کوک گفت تا ببریمش پیش دوست دخترش گفتم حالا دوست دخترش کجاست گفت لس آنجلس گفتم دوره که ولی خب فردا میریم پیشش تهیونگ گفت جیمین دادش جونم ببخشید نزاشتم با دوست دخترت باشی ولی اگه میخوای تو برو تایلند جیهوپ میگم بیاد گفتمش نه منم باهاتون میام حالا دیگه اون رفته
فردا
رفتیم لس آنجلس
(از دنباله تهیونگ)
دنباله دوست دخترم بودم و جونگ کوک و جیمین رو گفتم شما برین خودم میرم دنبالش اونا رفتن خوشگذرونی که من هم دوست دخترم رو پیدا کردم و التماسش کردم که برگرده که برگشت برگشتیم خونه جیمین و جونگکوک هم خونه بودند و جیمین گفت میشه من برم تایلند دیگه خواستم برم تایلند که خبر اومد همه راه های تایلند بسته شدند و یک ساله دیگه باز میشن من هم نمیتونستم برم و به ا.ت زنگ زدم گفت آره خبرش رو شنیدم ولی تو فیلا نیا من خودم اونجا هستم منتظرت میمونم تا بیای گفتمش مراقب خودت باش گفت هستم و خودمو بچه ها رفتیم سئول
یک سال بعد
سوار هواپیما شدم که برم تایلند و رفتم گفتم چقدر دلم براش تنگ شده رفتم هتل و ا.ت رو دیدم که یه بچه دستشه گفتمش سلام ا.ت اون هم بچه رو گذاشت اومد بغلم و بغلش کردم ا.ت گفت خودمو بچم آماده شدیم بیایم فرودگاه چون میدونستم میای گفتمش این بچه تو ازدواج کردی گفت نه این بچه خودمونه قبل از اینکه بیام تایلند باردار بودم خواستم وقتی برسم تایلند بهت بگم ولی نشد دوباره بغلش کردم گفتم عاشقتم ا.ت نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود گفت منم همینطور گفت حالا اسم بچه چیه گفت لیسا
گفتمش پس دختره گفت آره و گفتمش کسی اذیتت نکرد گفت نه خدمتکارا مثل اینکه من رئیسشون بودم باهام رفتار میکردن گفتمش خب عالی که گفت آره گفت میای بریم یه کشور دیگه گفتمش چرا
گفتمشون نمیتونستین اینو پشت تلفن بگین من خودم دوست دخترمه تنهایی فرستادم تایلند حالا تو هم میگی اون دوست دخترش ولش کرده حالا من چیکار کنم جونگ کوک گفت تا ببریمش پیش دوست دخترش گفتم حالا دوست دخترش کجاست گفت لس آنجلس گفتم دوره که ولی خب فردا میریم پیشش تهیونگ گفت جیمین دادش جونم ببخشید نزاشتم با دوست دخترت باشی ولی اگه میخوای تو برو تایلند جیهوپ میگم بیاد گفتمش نه منم باهاتون میام حالا دیگه اون رفته
فردا
رفتیم لس آنجلس
(از دنباله تهیونگ)
دنباله دوست دخترم بودم و جونگ کوک و جیمین رو گفتم شما برین خودم میرم دنبالش اونا رفتن خوشگذرونی که من هم دوست دخترم رو پیدا کردم و التماسش کردم که برگرده که برگشت برگشتیم خونه جیمین و جونگکوک هم خونه بودند و جیمین گفت میشه من برم تایلند دیگه خواستم برم تایلند که خبر اومد همه راه های تایلند بسته شدند و یک ساله دیگه باز میشن من هم نمیتونستم برم و به ا.ت زنگ زدم گفت آره خبرش رو شنیدم ولی تو فیلا نیا من خودم اونجا هستم منتظرت میمونم تا بیای گفتمش مراقب خودت باش گفت هستم و خودمو بچه ها رفتیم سئول
یک سال بعد
سوار هواپیما شدم که برم تایلند و رفتم گفتم چقدر دلم براش تنگ شده رفتم هتل و ا.ت رو دیدم که یه بچه دستشه گفتمش سلام ا.ت اون هم بچه رو گذاشت اومد بغلم و بغلش کردم ا.ت گفت خودمو بچم آماده شدیم بیایم فرودگاه چون میدونستم میای گفتمش این بچه تو ازدواج کردی گفت نه این بچه خودمونه قبل از اینکه بیام تایلند باردار بودم خواستم وقتی برسم تایلند بهت بگم ولی نشد دوباره بغلش کردم گفتم عاشقتم ا.ت نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود گفت منم همینطور گفت حالا اسم بچه چیه گفت لیسا
گفتمش پس دختره گفت آره و گفتمش کسی اذیتت نکرد گفت نه خدمتکارا مثل اینکه من رئیسشون بودم باهام رفتار میکردن گفتمش خب عالی که گفت آره گفت میای بریم یه کشور دیگه گفتمش چرا
۹.۹k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.