(استاد جذاب من) پارت بیست و یکم
(استاد جذاب من) پارت بیست و یکم
(از زبان ا.ت)
بهش گفتم تو این یه سال که نبودی محافظ حواسش به من نبود من فکر کردم آشناست اومد داخل ماشین و نزدیکم شد هر شب هم بهم پیام میده و وقتی تو خیابونا راه میرم میاد بهم پوزخند میزنه و میخواد بهم نزدیک بشه ولی من پشت محافظا قایم میشم
جیمین گفت شمارشو داری بدش به من زنگ زدیم جواب نداد
(از زبان جیمین)
به ا.ت گفتم لیسا براش پرستار میگیریم خودت تنها میری تو خیابون من هم پشتت میام الان ظهر شب نیست پس حتما میاد ولی تو پایه باش ا.ت قبول کرد و رفتیم بیرون یک ساعت منتظر موندیم دیدم یکی داره از اونجا نگاه به ا.ت میکنه و میخواد بهش نزدیک بشه من وایسادم که ببینم میخواد چیکار کنه دیدم دست ا.ت روگرفت خواستم برم که چند نفر دورم جمع شدن و میگفتن تو چقدر جذابی بیا باهامون عکس بگیر نزاشتنم برم و پسره دست ا.ت رو گرفته بود و ندیدمش کجا برد فقط صدای ا.ت رو میشنیدم که هی میگفت جیمین بالاخره تونستم بعد از چند دقیقه از شر مردم خلاص شم و سریع رفتم دنباله ا.ت پیداش نکردم ولی یه خونه متروکه دیدم که صدا اونجا میپیچید و معلوم بود داشتن کره ای حرف میزدن سریع رفتم اونجا ببینم چخبره و دیدم یه چند تا پسر بودن که دور یه دختر بودن معلوم نبود اون دختره کیه ولی لباسش لباس ا.ت بود خواستم برم کمکش که دیدم بیش تر از ده نفر بودن به محافظا زنگ زدم که بیان داشتم نگاه میکردم که ببینم چیکار با ا.ت دارن دیدم ا.ت داشت به اونها میگفت شما کی هستین از جون من چی میخواین یکی با صدای بلند داد زد همه بیرون همه رفتن فقط اونو ا.ت بودن ماسکش و در آورد دیدم چان بود و خیلی سعی داشت که به ا.ت نزدیک بشه صورتشو خیلی بهش نزدیک کرده بود من سریع خواستم برم داخل که چان اومد درو قفل کنه
(از زبان ا.ت)
خیلی چان بهم نزدیک شده بود و رفت درو قفل کنه که یکی سریع اومد داخل دیدم جیمینه و با چان داشت دعوا میکرد که یکی تفنگ و گذاشت رو سر جیمین جیمین برگشت دید سونگمین
(از زبان ا.ت)
بهش گفتم تو این یه سال که نبودی محافظ حواسش به من نبود من فکر کردم آشناست اومد داخل ماشین و نزدیکم شد هر شب هم بهم پیام میده و وقتی تو خیابونا راه میرم میاد بهم پوزخند میزنه و میخواد بهم نزدیک بشه ولی من پشت محافظا قایم میشم
جیمین گفت شمارشو داری بدش به من زنگ زدیم جواب نداد
(از زبان جیمین)
به ا.ت گفتم لیسا براش پرستار میگیریم خودت تنها میری تو خیابون من هم پشتت میام الان ظهر شب نیست پس حتما میاد ولی تو پایه باش ا.ت قبول کرد و رفتیم بیرون یک ساعت منتظر موندیم دیدم یکی داره از اونجا نگاه به ا.ت میکنه و میخواد بهش نزدیک بشه من وایسادم که ببینم میخواد چیکار کنه دیدم دست ا.ت روگرفت خواستم برم که چند نفر دورم جمع شدن و میگفتن تو چقدر جذابی بیا باهامون عکس بگیر نزاشتنم برم و پسره دست ا.ت رو گرفته بود و ندیدمش کجا برد فقط صدای ا.ت رو میشنیدم که هی میگفت جیمین بالاخره تونستم بعد از چند دقیقه از شر مردم خلاص شم و سریع رفتم دنباله ا.ت پیداش نکردم ولی یه خونه متروکه دیدم که صدا اونجا میپیچید و معلوم بود داشتن کره ای حرف میزدن سریع رفتم اونجا ببینم چخبره و دیدم یه چند تا پسر بودن که دور یه دختر بودن معلوم نبود اون دختره کیه ولی لباسش لباس ا.ت بود خواستم برم کمکش که دیدم بیش تر از ده نفر بودن به محافظا زنگ زدم که بیان داشتم نگاه میکردم که ببینم چیکار با ا.ت دارن دیدم ا.ت داشت به اونها میگفت شما کی هستین از جون من چی میخواین یکی با صدای بلند داد زد همه بیرون همه رفتن فقط اونو ا.ت بودن ماسکش و در آورد دیدم چان بود و خیلی سعی داشت که به ا.ت نزدیک بشه صورتشو خیلی بهش نزدیک کرده بود من سریع خواستم برم داخل که چان اومد درو قفل کنه
(از زبان ا.ت)
خیلی چان بهم نزدیک شده بود و رفت درو قفل کنه که یکی سریع اومد داخل دیدم جیمینه و با چان داشت دعوا میکرد که یکی تفنگ و گذاشت رو سر جیمین جیمین برگشت دید سونگمین
۹.۲k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.