بعد از چهل و هشت ساعت درگیری سخت با دشمن نیمه شب به ...

بعد از چهل و هشت ساعت درگیری سخت با دشمن ، نیمه شب به اردوگاه رسیده بودیم ..‌..
مقداری آب و یک جعبه خرما باقی مانده بود . فرمانده بچه های گردان را به خط کرد و گفت : برادرانی که خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورند و برادرانی که میتونند تا صبح تحمل کنند . 
جعبه خرما دست به دست میان بچه ها چرخید و آخر به دست فرمانده رسید . فرمانده به جعبه نگاه کرد دید خرماها دست نخورده ؛ بچه ها تنها با ته مانده آب قمقمه هایشان افطار کرده بودند 
ماه رمضان بود .......تیرماه شصت و یک 

@rahro313
دیدگاه ها (۱)

▪️آدم هرچه از مظلومیت مردم سیستان و بلوچستان بگه کم گفته...۳...

شهادت مبارک برادر ⚫️⭕️ پیام روز گذشته ناوبان دوم عرشه، شهید ...

طبیب دلت که شهدا باشند🌹هوای دلت هم آسمانی می‌شود ...@rahro31...

⭕️جگر‌گوشه‌هایمان، #شهید شدند🔹اگر برای لاشخور‌های وطن‌فروش ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط