تکپارتی لینو درخواستی

تکپارتی لینو درخواستی
وقتی برای تولدش سوپرایزش میکنی

ویو ا.ت
امروز تولد مینهو و شب هم دیر میاد خونه و وقت زیادی دارم واسه کارای تولدش بلند شدم و موهام رو بستم و تصمیم گرفتم کیک تولدش رو خودم درست کنم و بعد برم سراغ کارهای دیگه بعد از اینکه کیک تولدش رو درست کردم رفتم و غذای مورد علاقش رو درست کردم سرم شلوغ بود و همش نگران بودم که تا موقه ای که مینهو میاد کارام رو تموم کنم وقتی که به بیرون نگاه کردم دیدم کم کم هوا داره تاریک میشه و رفتم سریع تزئین های خونه با بادکنک رو شروع کردم وقتی که تموم شد چند رفتم تو اتاق و یه لباس ساده و شیک پوشیدم و غذاهارو چیدم روی میز و دوی میز چندتا شمع گرد و کوچیک با گل پر گذاشتم و کیکش رو هم گذاشتم وسط میز و چندتا شمع گذاشتم روش و روشنش کردم که یهو صدای کیلید اومد و فهمیدم که میهو رسیده و سریع همه لامپ هارو خاموش کردم

+من اومدممم... ا.ت
چرا چراغا خاموشه... اینا چین
میره نزدیک میز و توهم اروم لامپ رو روشن میکنی که یهو برمیگرده سمتت و توهم میری جلوش وایمیسی
_تولدت مبارک زندگیم
+*از خوشحالی زیاد بغلت میکنه* مرسی همه هستیم
از بغلش میایی بیرون که یهو لباش رو رو لبات قرار میده و توهم دستات رو میزاری رو دوتا شونش و همراهیش میکنی

پایان