امروز صبح

امروز صبح
از لب طاقچه عادت
کتاب دوست داشتنت را برداشتم
و از میان آن
شعر سپیدی را خواندم
که نوشته بود
همه چیز را
می توان فراموش کرد
جز رنگ
چشمهایی که
به آدم
حس زندگی کردن می دهد ...



#بهروز_وفادار
دیدگاه ها (۲)

من نگاه از مردم این شهر می دزدم ولیآنکه را سیری ندارم از تما...

من با توام مي خواهم آغشته عطر تو زندگی کنماين رد عطر توست که...

.دوست داشتن تو سرمشق تمام عاشقانه هایم استو دیگر این من نیست...

آرزو می‌کنم خورشیدِ زندگی‌ات را پیدا کنیو تمام ثانیه هایت از...

خدمتکاره عمارت ارباب پارت دو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط