فیک جونگکوک: تاته مائه
فیکجونگکوک: تاتهمائه
part²⁴
از خواب بیدار شد
نارا بیدار کرد
نارا" چیه؟ (خوابالو) "
همینطوری که چشماشو مالش میداد حرف زد
" باید بریم دنبال خونه "a.t
نارا" باشه..ولی مگه تو نمیخوای بری سرکار؟ "
" عصری میرم..تا عصری وقت داریم دنبال خونه بگردیم پس زود باش باید زودتر خونه پیدا کنیم "a.t
نارا" باشه "
از روی تخت بلند شد
به سرویس رفت
دست صورتش شست بیرون آمد
بعدش نارا رفت
به سما چمدون رفت
لباسی بیرون آورد، پوشید
[(اسلاید۲؛ لباس ا.ت)]
وقتی که نارا هم آماده شد از هتل بیرون رفتن
همه جا دنبال خونه گشتن ولی خبری نبود
خسته شده بود و گشنشون بود
از صبح تا حالا هیچی نخورده بودن
به سوپر مارکتی رفتن ساندویچ گرفتن
روی نیمکت نشستن شروع به خوردن کردن
نارا" جایی پیدا نکردیم چیکار کنیم؟ "
" نمیدونم، باید بیشتر بگردیم هر جوری که شده باید امشب توی خونه خودمون بخوابیم "a.t
نارا" باش "
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
به داخل املاکی رفتن
" سلام "a.t
نارا" سلام "
^ سلام..کمکی از دستم بر میاد؟
" دنبال خونهایم جایی سراع دارید؟ "a.t
^ بزارید ببینم
دفتر شو باز کرد خونههای که خالی باشه رو دید
لبخندی زد
^ بله آپارتمانی هست، دوخوابه ۲۵۰ متری یه آشپزخونه دستشویی حموم داره
نارا" همینو میخوایم "
^ باشه باید اینجا رو امضا کنید، پولو قسطی میدید یا نقد؟
نارا" نقد..نقد پرداخت میکنیم "
^ خوبه
" خیلی ازتون ممنونیم جناب "a.t
پولو پرداخت کردن برگه امضا کردن
کلید از مَرد گرفتن از املاکی خارج شدن
به سمت آپارتمان رفتن
طبقهای که گفته بود رفتن در خونه باز کردن
برای دو نفر خونه مناسبی بود
اینجا توی آپارتمان هستن
پس مشکل مزاحت یا مثل اون قضیه ندارن
میتونن با آرامش توی خونه جدیدشون زندگی کنن
رفتن هتل چمدوناشون آوردن
وسایلی که توی خونه قبلیشون بود گرفتن خونه قبلی شون فروختن
وسایل چیدن
تا عصری طول کشید
ولی بازم مونده بود
ولی باید ا.ت میرفت سرکار
نارا" تو برو من اینجا درست میکنیم "
" مطمعنی میتونی؟ "a.t
نارا" اره بابا مگه چُلاقم از پسش برمیام تو برو "
" باشه..اگه از پسش برنیومدی تا شب صبر کن تا بیام "a.t
نارا" باشه "
" فعلا "a.t
نارا" مواظب خودت باش "
" تو هم همینطور "a.t
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
جئون عصبانی بود
اینکا باز نتونسته بود اونو پیش خودش بیاره
نمیدونست دیگه چیکار کنه که اونو میش خودش بیاره
الان رفتن توی یه آپارتمان
اون خونه خریدن
نمیتونست کاری کنه
هیچ نقشهای توی سرش نداشت
تهیونگ نزدیکش شد
کنارش نشست
" هی پسر باز چیشده؟ "Taehyung
" هر کاری میکنم نمیاد پیشم "jk
" خودتم میدونی، هر کاری هم کنی اون مستقله سَروار کسی نمیشه "Taehyung
" میخوام پیشم باشه "jk
" مواظبش باش تا ببنیم چی میشه "Taehyung
part²⁴
از خواب بیدار شد
نارا بیدار کرد
نارا" چیه؟ (خوابالو) "
همینطوری که چشماشو مالش میداد حرف زد
" باید بریم دنبال خونه "a.t
نارا" باشه..ولی مگه تو نمیخوای بری سرکار؟ "
" عصری میرم..تا عصری وقت داریم دنبال خونه بگردیم پس زود باش باید زودتر خونه پیدا کنیم "a.t
نارا" باشه "
از روی تخت بلند شد
به سرویس رفت
دست صورتش شست بیرون آمد
بعدش نارا رفت
به سما چمدون رفت
لباسی بیرون آورد، پوشید
[(اسلاید۲؛ لباس ا.ت)]
وقتی که نارا هم آماده شد از هتل بیرون رفتن
همه جا دنبال خونه گشتن ولی خبری نبود
خسته شده بود و گشنشون بود
از صبح تا حالا هیچی نخورده بودن
به سوپر مارکتی رفتن ساندویچ گرفتن
روی نیمکت نشستن شروع به خوردن کردن
نارا" جایی پیدا نکردیم چیکار کنیم؟ "
" نمیدونم، باید بیشتر بگردیم هر جوری که شده باید امشب توی خونه خودمون بخوابیم "a.t
نارا" باش "
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
به داخل املاکی رفتن
" سلام "a.t
نارا" سلام "
^ سلام..کمکی از دستم بر میاد؟
" دنبال خونهایم جایی سراع دارید؟ "a.t
^ بزارید ببینم
دفتر شو باز کرد خونههای که خالی باشه رو دید
لبخندی زد
^ بله آپارتمانی هست، دوخوابه ۲۵۰ متری یه آشپزخونه دستشویی حموم داره
نارا" همینو میخوایم "
^ باشه باید اینجا رو امضا کنید، پولو قسطی میدید یا نقد؟
نارا" نقد..نقد پرداخت میکنیم "
^ خوبه
" خیلی ازتون ممنونیم جناب "a.t
پولو پرداخت کردن برگه امضا کردن
کلید از مَرد گرفتن از املاکی خارج شدن
به سمت آپارتمان رفتن
طبقهای که گفته بود رفتن در خونه باز کردن
برای دو نفر خونه مناسبی بود
اینجا توی آپارتمان هستن
پس مشکل مزاحت یا مثل اون قضیه ندارن
میتونن با آرامش توی خونه جدیدشون زندگی کنن
رفتن هتل چمدوناشون آوردن
وسایلی که توی خونه قبلیشون بود گرفتن خونه قبلی شون فروختن
وسایل چیدن
تا عصری طول کشید
ولی بازم مونده بود
ولی باید ا.ت میرفت سرکار
نارا" تو برو من اینجا درست میکنیم "
" مطمعنی میتونی؟ "a.t
نارا" اره بابا مگه چُلاقم از پسش برمیام تو برو "
" باشه..اگه از پسش برنیومدی تا شب صبر کن تا بیام "a.t
نارا" باشه "
" فعلا "a.t
نارا" مواظب خودت باش "
" تو هم همینطور "a.t
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
جئون عصبانی بود
اینکا باز نتونسته بود اونو پیش خودش بیاره
نمیدونست دیگه چیکار کنه که اونو میش خودش بیاره
الان رفتن توی یه آپارتمان
اون خونه خریدن
نمیتونست کاری کنه
هیچ نقشهای توی سرش نداشت
تهیونگ نزدیکش شد
کنارش نشست
" هی پسر باز چیشده؟ "Taehyung
" هر کاری میکنم نمیاد پیشم "jk
" خودتم میدونی، هر کاری هم کنی اون مستقله سَروار کسی نمیشه "Taehyung
" میخوام پیشم باشه "jk
" مواظبش باش تا ببنیم چی میشه "Taehyung
۱۰.۷k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.