two parties : The last part

ـــــــــ(پرش زمانی)ـــــــــ
لیا ویو
ساعت: 7:16
نگاهی به ساخت انداختم اروم از جام پاشدم و اخی از کمر درد گفتم به سمت اتاقم رفتم و یه لباس انتخواب کردم پوشیدم موهام که تا روی زانوه٪#ام بود رو اتو کردم و با به کش قهوه ای که هم رنگ لباسم بود از بالا دم اسبی بستم ارایش ساده ای کردم و رژ تقریبا قهوه ایم رو زدم با نگاه کردن به سر تا پا٪ لبخندی زدم

تهیونگ ویو
به خودم برای اخرین بار نگاهی انداختم و عطر تلخم رو زدم به سمت ماشین رفتم سوار شدم و بعد از چند دقیقه رسیدم چندتا بوق زدم پیدا شدم و به ماشین تکیه کردم وقتی اومد دهنم باز موند اون هی٪٪کل تو پر موهای دم اسبیش لباسش همشون دست به دست هم دادن منو دیو٪ونه خودشون کنن
لیا ویو
با صدای بوق پالتو کرمیم رو برداشتم و به سمت در رفتم با دیدنش که شبیه دد٪یا های ج٪ذاب به ماشین تکیه داده نگاه کردم جدی چقدر یه فرد میتونه ج٪ذاب باشه
لیا: عا سلام
ته:..
لیا: تهیونگ(کمی داد)
ته:
لیا: تهیونگگگگگ(داد)
ته: ها.. چیه
لیا: یک ساعته دارم صدات میکنم
ته: ببخشید خیلی خوش٪#گل شدی
لیا: عام مرسی (خج٪#الت)
نیم ساعت بعد:
توی رستوران نشستیم که صدای موسیقی پخش شد و تهیونگ با یه جعبه بزرگ به سمتم اومد چشمام چهارتا شد دره جعبه رو باز که یه گردنبند ظریف که الماس کوچیکی توش داشت نمایان شد
لیا: ته.. یونگ
ته: حاضری دوست دخ٪#ترم شی
لیا: اما..
ته: به هیچ چیز فکر نکن تو بگو اره یا نه
نمیدونستم چی بگم اما یاد اینکه هر بار میبنیمش ذوق میکنم یا با هر حرفیش یا نزدیک شدنش بهم ق٪#لبم به تپش درمیومد باعث میشد از حسم مطمئن شم با خجالت گفتم: میپذیرمت اقای کیم..
بدون توجه به شرایط روی هوا چرخوندم به این دیوونگیش خندیدم
ته: حالا دیگه برای منی پرنسس(و بو٪#سه ی گرمی رو شروع کردن)
#سناریو #تهیونگ
دیدگاه ها (۲)

two parties : Part 1

Two parts: the last part

single party

two parties : Part 1

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

"در آغوش شیطان" ---Chapter: 1 Part: 12ویو جونکوکرفتم سمت دف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط